Search

English

شما خودتان را دوست ندارید!

بسیاری از افراد به اشتباه عشق به خود را معادل خودخواهی می‌دانند. به باور آن‌ها کسی که خودش را دوست دارد، تنها به خودش فکر می‌کند. این باور را می‌توان این‌گونه اصلاح کرد: «کسی که خود را دوست دارد، اول به خودش فکر می‌کند و بعد به دیگران.» با این نگاه آیا «دوست‌داشتن خود» خودخواهانه است؟ اساسا آیا انسان باید خودش را دوست بدارد؟

یک دلیل ساده برای دوست‌داشتن خود، این است که شما وقتی می‌توانید به دیگران خدمتی بکنید که حال خودتان خوب باشد. اگر از رفاه خود غفلت کنید، خدمت‌کردن به دیگران در واقع قربانی‌کردن خود است، این کار به مرور زمان شما را بیمار می‌کند و به جایی می‌رساند که دیگر نه برای خودتان سودمند خواهید بود و نه برای دیگران.

عشق به خود و رابطه با خود، در واقع یکی از مهم‌ترین روابط در زندگی فرد است و اساس یک زندگی شاد و رضایت‌مندانه است.

تقریبا همه آدم‌ها تلاش می‌کنند حس خودارزشمندی و اعتمادبه‌نفس‌شان را تقویت کنند؛ اما این احساس اغلب با «من باید از نظر دیگران عالی باشم» اشتباه گرفته می‌شود. این باور باعث می‌شود که فرد تنها زمانی خود را ارزشمند بداند که دیگران او را باارزش می‌دانند، که یک باور کاملا غلط است.

نشانه‌هایی که می‌گویند شما نمی‌توانید خودتان را دوست داشته باشید:

– «من به اندازه کافی خوب نیستم»: اگر اغلب این عبارت را به خودتان گفته باشید، به آن فکر کرده باشید یا آن را بیان کرده باشید و انگیزه پشت همه اعمال‌تان باشد، دچار کمبود عشق به خود هستید. احتمالا این باور را یاد گرفته‌اید و بارها تجربه کرده‌اید. شاید هم تا به حال هر کاری که انجام داده‌اید به اندازه کافی خوب نبوده. این‌که تا به حال این‌گونه تجربه کرده‌اید به این معنا نیست که این حقیقت است و قابل تغییر نیست. ممکن است حتی اگر خوب فکر کنید دریابید شما و آنچه که تا کنون بوده‌اید و انجام داده‌اید، به اندازه کافی خوب بوده است و تنها کمبود اعتمادبه‌نفس باعث شده احساس کنید به اندازه کافی خوب نیستید.

اگر خودتان را همان‌گونه که هستید بپذیرید، می‌توانید این باور غلط را به باور صحیح «من خوب هستم» تغییر دهید و از همه پتانسیل خود حداکثر بهره‌برداری را بکنید.

– مقایسه خود با دیگران: مشکلی که در مقایسه‌کردن خود با دیگران وجود دارد این است که شما همیشه در این مقایسه بازنده‌اید. نه به این دلیل که خوب نیستید یا به اندازه کافی خوب نیستید؛ بلکه به این دلیل که خودتان را همیشه نسبت به چیزی یا کسی بهتر و کامل‌تر از خود مقایسه می‌کنید؛ بنابراین هیچ‌گاه نمی‌توانید برنده شوید. انسان‌ها متفاوت‌اند و هر کس نقاط ضعف و قوت خود را دارد. وقتی عزت نفس ضعیفی دارید و نمی‌توانید خود را آن‌گونه که هستید بپذیرید، خود را با دیگران مقایسه می‌کنید؛ بنابراین همیشه بازنده خواهید بود.

کسانی که خودشان را دوست دارند و به خود احترام می‌گذارند مشکلی با پذیرش این نکته که «انسان کامل» نیستند ندارند.

– برداشت شخصی از همه چیز و احساس مورد حمله قرارگرفتن: در این حالت فرد فقط آنچه را که دل‌اش می‌خواهد می‌شنود و سریع دست به ضدحمله می‌زند. این افراد معمولا انتقاد به رفتار را نشانه تخریب شخصیت یا انتقاد به خود تلقی می‌کنند.

فرض کنید فردی وقت و انرژی زیادی صرف کرده و برای مهمان‌های‌اش غذا پخته است. یکی از مهمان‌ها می‌گوید غذا به خوشمزگی همیشه نیست. او این گونه برداشت می‌کند که آشپز خوبی نیست یا به اندازه کافی زحمت نکشیده است. در این موقعیت یا هر موقعیتی شبیه این، این افراد سریع به دنبال ضد حمله هستند.

فردی که عزت نفس مناسبی دارد از انتقاد برداشت شخصی نمی‌کند؛ بلکه در صدد خواهد بود از دلِ انتقاد، نکته ارزشمندی برای خود به دست بیاورد. این افراد می‌توانند بین عواطف و عقلانیت مرز قائل شوند. آن‌ها می‌دانند انتقاد ربطی به خود فرد ندارد.

– نارضایتی از ظاهر خود: برخی افراد از هر آنچه که هستند راضی‌اند؛ برای‌شان فرقی نمی‌کند چاق باشند یا لاغر؛ کوتاه باشند یا بلند. برعکسِ این دسته، کسانی هم هستند که همیشه از ظاهر خود ناراضی‌اند و طبیعی است که عده‌ای در میانه این دو دسته قرار دارند.

یکی از نشانه‌های دوست‌نداشتن خود این است که از بعضی جنبه‌های فیزیکی خود خجالت بکشید یا بخشی از اندام‌تان را دوست نداشته باشید یا برای‌تان قابل تحمل نباشد. رضایت از ظاهر خود، نشانه عشق به خود است. کافی است به یاد داشته باشید که انسان‌ها کامل نیستند.

افرادی که خودشان را دوست دارند می‌توانند به خطاهای خود بخندند، آن‌ها احساس می‌کنند به اندازه کافی خوب هستند و ایرادهای ظاهری و فیزیکی‌شان باعث احساس کم‌ارزشی در آن‌ها نمی‌شود. آن‌ها همچنین یاد گرفته‌اند در زمان‌هایی که احساس می‌کنند به اندازه کافی خوب نیستند، به خودشان کمک کنند.

– عدم پذیرش مسئولیت و مقصر قلمدادکردن دیگران: همیشه دیگران مقصرند!

افرادی که دارای سطح بالایی از اعتمادبه‌نفس هستند بر شرایط خارجی تمرکز نمی‌کنند؛ بلکه تمام انرژی خود را صرف تلاش برای رسیدن به آنچه که می‌خواهند می‌کنند.

به‌عهده‌نگرفتن مسئولیت شخصی به معنای کمبود احترام به خود است. پُرواضح است وقتی که شما نمی‌توانید اشتباهات و کاستی‌های خود را بپذیرید، یک اشتباه می‌تواند حس احترام به خود شما را تهدید کند و در کوتاه‌مدت برای شما راحت‌تر است که دیگران را مقصر جلوه دهید؛ اما بدی این کار این است که با مقصرجلوه‌دادن دیگران، نمی‌توانید چیزی را تغییر دهید و عملا کنترل زندگی خود را از دست می‌دهید که در درازمدت موجب نارضایتی شما می‌شود.

کسانی که خود را با احترام دوست دارند، مسئولیت اعمال‌شان را به عهده می‌گیرند حتی اگر عواقب ناخوشایندی برای‌شان داشته باشد.

– عدم اجازه ورود عشق و رابطه جدی به زندگی: اگر رابطه بدفرجامی را تجربه کرده باشید، ممکن است از شروع رابطه جدید بترسید و راه ورود هر رابطه‌ای را مسدود کنید. فردی که اعتمادبه‌نفس پایینی دارد عشق را رد می‌کند؛ چرا که گمان می‌کند شایسته آن نیست.

اما افراد واقع‌بین خود را شایسته دریافت عشق می‌دانند. پذیرش عشق، ارزشمند است حتی اگر گاهی موجب آسیب‌پذیری شود. اما کسی که خود را دوست ندارد تنهایی و بی‌عشقی را، به احتمال آسیب‌پذیری ترجیح می‌دهد.

– ناتوانی در تعیین مرز: کسی که خود را نمی‌پذیرد، قادر به مرزگذاری و «نه» گفتن به وقت لزوم نیست؛ چرا که ارزش‌های خود را نمی‌شناسد و وابسته به تایید دیگران است. او تنها زمانی احساس ارزشمندی می‌کند که برای دیگران کاری انجام دهد.

وقتی فردی همواره احساس ارزشمندی را از خارج دریافت می‌کند، «نه» گفتن برای‌اش سخت می‌شود حتی اگر قلبا تمایلی به انجام کاری نداشته باشد و طبیعی است که به دنبال آن احساس ناخوشایندی داشته باشد. با عشق‌ورزیدن و ارزشمندشمردن خود می‌توانید یاد بگیرید «نه» بگویید. به یاد داشته باشید که نمی‌توانید و نباید همه را راضی کنید، به هر حال ارزشمند و دوست‌داشتنی هستید، حتی اگر «نه» گفتن شما به مذاق عده‌ای خوش نیاید.

فراموش نکنید! کلید دوست‌داشتن خود تقویت احترام به خود و اعتمادبه‌نفس است.

انتشارات بیشتر ...