Search

English

اسماعیل کوشان؛ پدر سینمای ایران

«اسماعیل حریرفروش» ملقب به «اسماعیل کوشان» را «پدر سینمای ایران» می‌خوانند. در واقع کوشان را به جرئت می‌توان یکی از بانیان گسترش سینما در ایران دانست. اسماعیل کوشان نخستین فردی بود که سیستم استودیویی برای فیلم‌سازی را وارد ایران کرد. او همچنین نویسنده، کارگردان، فیلم‌بردار و تهیه‌کننده بود. فیلم‌های زیادی را نویسندگی و کارگردانی کرد و همچنین تهیه‌کننده ده‌ها فیلم بود. کارگردانی بیست‌و‌هفت فیلم، نویسندگی بیست‌و‌دو فیلم و تهیه‌کنندگی ۹۲ فیلم در کارنامه او ثبت شده است.

او در سال ۱۲۹۶ در تهران به دنیا آمد. از آلمان دکترای اقتصاد گرفت اما در رشته «روابط عمومی و سینما» نیز  تحصیل کرد. فعالیت هنری را در ترکیه در سال ۱۳۲۴ و با دوبله فیلم‌هایی چون «دختر فراری» و «زن سنگدل» آغاز کرد. این فیلم‌‌ها را در وین خریده بود. فیلم «دختر فرارى» اولین فیلم دوبله شده به فارسى نیز است. یک سال بعد به ایران آمد و ابتدا استودیو «میترا» و سپس استودیو «پارس فیلم» را در سال ۱۳۳۰ تاسیس کرد. استودیویی که کارهای ماندگار سینمایی‌اش را در آنجا انجام داد. کوشان پست‌هایی چون «ریاست اتحادیه صنایع فیلم ملی ایران» را نیز بر عهده داشته است.

در دهه ۳۰ شمسی مجله‌ای به نام «عالم هنر» نیز در دوره‌ای به واسطه او منتشر می‌شد. خانواده او نیز خانواده‌ای هنری بودند. برادرش محمود، کارگردان و فیلم‌بردار بود و دو فرزندش داریوش و کوروش نیز به ترتیب بازیگر و کارگردان شدند. کوشان در خرداد ۱۳۶۲ در تهران درگذشت.

کوشان؛ پایه گذار هنر دوبله در ایران

اسماعیل کوشان به اذعان پژوهشگران هنری بنیان‌گذار هنر دوبله در ایران نیز بود. دوبله اگرچه امروز کمرنگ شده است اما دوبله هنری در دهه‌های پیشین بسیار پر‌ارج در سینمای ایران بود و ایران در زمینه هنر دوبله از کشورهای پیشرو در منطقه به شمار می‌رفت. در بالا به فعالیت اسماعیل کوشان در زمینه دوبله فیلم در ترکیه اشاره شد.

«عباس مطمئن‌زاده»، پژوهشگر هنر دوبله، درباره تلاش‌های کوشان و ورود هنر دوبله به ایران می‌گوید: «دوبله فیلم ایرانی از ترکیه شروع شد و بعضا در قاهره و مصر هم اتفاق افتاد. اولین فیلم‌هایی که به فارسی دوبله شدند فیلم‌هایی خبری بودند که در آلمان زیر نظر دکتر اسماعیل کوشان دوبله شدند.

بعدها دکتر کوشان به ترکیه رفت و از آنجا که در آلمان دیده بود که فیلم‌های آمریکایی به آلمانی دوبله می‌شوند (و در ایتالیا نیز چنین بود)، تصمیم گرفت که دوبله فیلم به فارسی را در ترکیه راه بیندازد.»

کوشان نخستین فیلم رنگی در سینمای ایران، عروس فراری، را عرضه کرد

نخستین فیلمی که به واسطه کوشان دوبله شد، دختر فراری نام داشت؛ فیلمی فرانسوی که نام اصلی‌اش «قرار ملاقات» بود و بعدا در دوبله به فارسی نامش را عوض کردند و جالب اینکه در ایران استقبال خوبی از آن انجام گرفت و چندین هفته در سینماها نمایش داده شد.  

کشف سوپراستاری به نام محمدعلی فردین

کوشان تنها فیلم نساخت؛ او کاشف بازیگران بزرگی نیز بود. این را همه می‌دانند که «محمد علی فردین» را اسماعیل کوشان به سینما کشاند. روایت غالبی وجود دارد که روزی فردین برای تماشای فیلمی به سینما می‌رود و گیشه بلیت‌فروشی بسته می‌شود و بلیت به او نمی‌رسد. کوشان که فردین را می‌شناخت و می‌دانست نایب قهرمان کشتی جهان است، او را به داخل سینما دعوت می‌کند. سپس به او پیشنهاد بازی در فیلم «چشمه آب حیات» را می‌دهد و و بدین ترتیب فردین وارد سینما می‌شود و سینمای دهه ۴۰ و ۵۰ ایران را تحت تأثیر بازی‌های ماندگار خود قرار می‌دهد.

«محمد علی فردین» را اسماعیل کوشان به سینما کشاند

 «ناصر ملک مطیعی»، بازیگر قدیمی و برجسته سینمای ایران، نیز درباره آشنایی فردین و کوشان می‌گوید: «روزی که فردین آمد خوب به یاد دارم که دکتر اسماعیل کوشان (صاحب پارس فیلم و پدر سینمای ایران)، سیامک یاسمی و ستاره بزرگ آواز ایران حضور داشتند. فردین آن‌قدر هنر داشت و آن‌ها هم آن‌قدر سینما را می‌شناختند که بلافاصله او را پسندیدند.»

جفای روشنفکران بر اسماعیل کوشان

«بهزاد عشقی»، منتقد سینما، از جفایی می‌گوید که روشنفکران چپ به امثال اسماعیل کوشان داشته‌اند. او از نفرت روشنفکران چپ‌گرا از سینمای تجاری می‌گوید و اینکه این روشنفکران اسماعیل کوشان را نیز به‌عنوان مروج سینمای تجاری و «مروج ابتذال و بی‌فرهنگی» شماتت می‌کردند. به عقیده عشقی این رویکرد اشتباه بود. او می‌گوید: «اما اکنون که آن دوران را بازخوانی و کارنامه‌ پاره‌ای از آن سینماگران را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم درباره  پاره‌ای از آن سینماگران جفا کرده‌ایم. یکی از این کسان، اسماعیل کوشان بود که همواره به صورت یک‌سونگرانه‌ای نکوهش می‌شد و هیچ‌کس به نقش مثبتش در تجهیز امکانات فیلم‌سازی و استمرار فیلم‌سازی حرفه‌ای در ایران، اشاره نمی‌کرد.»

او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که کوشان نخستین فیلم رنگی در سینمای ایران، عروس فراری، را عرضه کرد. اما همان‌طور که اشاره شد برخی از منتقدان سینما نیز به رویکرد هنری کوشان نقد وارد می‌کنند. به عقیده این دست منتقدان رویکرد هنری کوشان جایگاهی در میان طبقه متوسط مدرن ایرانی نداشت و تنها مورد پسند طبقات محروم و سنتی جنوب شهری بود. «پرویز جاهد» دراین‌باره می‌گوید: « فیلم‌فارسی همواره مورد پسند طبقات محروم و سنتی جنوب شهری بود و پایگاهی در میان طبقه متوسط مدرن ایرانی نداشت. طبقه متوسط ایرانی هرگز نتوانست تصویر زنده و واقعی خود را در فیلم‌های فارسی دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ جست‌وجو کند.

کوشش‌های اسماعیل کوشان در فیلم «مستی عشق» و پرویز خطیبی در «دستکش سفید» برای بازگویی داستان‌هایی از زندگی شخصیت‌هایی از طبقه متوسط بسیار خام و سهل‌انگارانه است.»

 پژوهشگران هنری او را بنیان‌گذار هنر دوبله در ایران دانسته‌اند

رویکرد منفی اسلام‌گرایان و کمونیست‌ها به کوشان

برخی نحله‌های کمونیستی و اسلام‌گرایان حاکم بر ایران بنا به دلایل خاص خود از اسماعیل کوشان دل خوشی ندارند که به نظر می‌رسد بیش‌تر دلایل سیاسی است ولی در قالب انتقاد‌های هنری خود را نشان می‌دهند. به‌عنوان مثال نشریه «کارگر سوسیالیست» این ادعا را مطرح می‌کند که آثار تاریخی تهیه شده توسط استودیوی فیلم اسماعیل کوشان (پارس فیلم) اصراری به حفظ امانت‌داری تاریخی نداشته‌اند. این نشریه فیلم‌هایی چون «امیر ارسلان نامدار»، «بیژن و منیژه»، «یوسف و زلیخا» را به‌عنوان مثال‌هایی برای تحکیم ادعای خود ذکر می‌کند.

این نشریه در نقد نگاه حاکم بر استودیوی فیلم‌سازی اسماعیل کوشان، این رویکرد را «ضد مردمی» می‌خواند و این روش فیلم‌سازی را به همراهی سیاسی کوشان و همراهانش با حکومت شاهنشاهی نسبت می‌دهد. این نشریه در توضیح بیشتر می‌آورد: «ساختن این فیلم‌های شبه تاریخی مقارن بود با آغاز دوره جدید سلطنت محمدرضاشاه و سال‌های پس از کودتای بیست و هشت مرداد … در روزگاری که یک نوع احساس ناسیونالیستی و ضد استعماری در جامعه  فراگیر شده بود و همه با دیده تردید به حکومت نگاه می‌کردند، چنین فیلم‌های نوستالژی نسبت به گذشته پرافتخار یا خیال‌انگیزی را دامن می‌زد و می‌توانست کمکی باشد که از آن فضای فکری دوران مصدق  دور شوند و در پیوندی ناگسستنی با شاه و کشور قرار گیرند.»

اسماعیل کوشان و فردین

روزنامه کیهان نیز در مطلبی با عنوان «ناقوس مرگ و نفرین» به قلم «پژمان کریمی»، از اینکه اسماعیل کوشان «شخصیت ملی» لقب گرفته است انتقاد می‌کند و با ادبیات آشنای اصولگرایان مسلمان می‌نویسد: «با وجود هماهنگی دکتر کوشان با سیاست‌های پهلوی، جریان شبه‌روشنفکری اردو زده در مطبوعات و سینمای پیش و پس از انقلاب اسلامی، هیچ‌گاه به نقد کوشان برنخاست و بلکه او را ستایش کرد! ماهنامه سینمایی فیلم که جریان شبه‌روشنفکری سینمای ایران را نمایندگی می‌کند… سینمای ایران را شکل گرفته بر میراث دکتر کوشان معرفی کرد و وی را  (شخصیت ملی) نامید.

انتشارات بیشتر ...