«روز جهانی کودک هست و کم نیستند کودکانی که فقر هدیه سیستم حکومتی ما بوده براشون. عزیزان خجسته باد روزتان. شرمندهتون که من معلم نتونستم کاری کنم براتون. ولی نگران نباشید؛ آینده را… خواهیم ساخت.»
این سخن معلمی است که نگاهی به صفحه اینستاگرام او نشان میدهد دغدغههای اجتماعی و مدنی در تاروپود ذهنی او چه اندازه چشمگیر و برجسته است؛ محمدرضا رمضانزاده اگرچه به عنوان فعال صنفی در حوزه معلمان شناخته میشود و اکنون به «جرم» فعالیت در آن حوزه و حقخواهی در زندان به سر میبرد ولی عملا درد کشور ایران و باشندگان و اهالی آن، در او همیشه استوار و زنده بوده است.
رمضانزاده که زادگاه روستای «مهنه در خراسان» و ساکن شهر بجنورد است، ایران را کشوری میداند که «زیرش گنج و رویش رنج» است و بر اساس چنین دیدگاهی نمیتواند گدایی فردی سالمند را تاب بیاورد و با کنایه به مسئولینی که: «پوستشان نسوزتر از این حرفاست»، صندوق صدقات را باحیاتر از آنان میدانست که گدایی فردی سالمند آن صندوق را شرمگین میکند ولی آب در دل مسئولان تکان نمیدهد.
در واقع آنچه در نگاه محمدرضا رمضانزاده برجسته است نگاه تلفیقی او به مسائل و بحرانهای اجتماعی مدنی است. رمضانزاده بحرانهای جامعه را جزیرههای مستقل و بیارتباط با یکدیگر نمیبیند بلکه آنها را در هم تنیده و بلکه دارای رابطه علت و معلولی میبیند. برای بیان روشنتری از این نکته میتوان باز به صفحه اینستاگرام او رجوع کرد و این نوشته کوتاه را نمونه آورد که بین مشکلات منزلتی معلمان، ترک تحصیل کودکان و فقر اقتصادی در جامعه پیوندی عمیق میبیند.
رمضانزاده که خود پدر دو فرزند به نامهای «کوروش» و «زرتشت» است، در این حوزه میگوید: «بر اینهمه ترک تحصیل چه دلیلی جز فقر میتوان پیدا کرد. درد نهفته در سینه معلم را فقط یک معلم میفهمد. درد خویش و مشکلات منزلتی معیشتی خود را درین روزگار تلخ و سخت بیندیشد و چارهجویی کند یا خانههای خالی دفتر حضور غیاب کلاسش را؟ … فقر از عمدهترین مسائلی است که نعمت آموزش و پرورش را از کودکان میهن بخاطر پولیشدن مدارس و هزینههای گزاف زندگی و تنگدستی خانوادهها میگیرد و از کودکانمان مردان کوچک میسازد تا در روزگار بچگی راه بزرگسالی را آغاز کنند.»
محمدرضا رمضانزاده ابتدا در آبان ۱۳۹۷ از در جریان تحصن سراسری معلمان بازداشت شد. مدتی بعد او با قید وثیقه آزاد شد ولی برای او در نهایت حکم یک سال حبس صادر شد و نیز با ۲۶ سال پیشینه خدمت معلمی برای او بازنشستگی پیش از موعد صادر کردند. پروندهای دیگر نیز در بهمن ۱۳۹۸ از سوی «دادگاه» انقلاب بجنورد به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» برای او باز شد که در ابتدا به ۱۳ سال حبس تعزیری محکوم شد و در دادگاه تجدیدنظر این حکم به هشت سال حبس تعزیری تبدیل شد و در نهایت طی بخشنامهای قضایی این حکم به چهار سال فروکاسته شد. برای رمضانزاده پرونده سوم قضایی نیز تشکیل شد و طی آن پرونده او به اتهام «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» به دو سال زندان محکوم شد. در واقع میتوان گفت این معلم بجنوردی عملا طی سه پرونده به حبس در تعداد سالهای مختلف محکوم شد.
واقعیت این است که نهادهای امنیت جمهوری اسلامی در استان خراسان شمالی نسبت به مجموعه «انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی» بسیار حساس بودند و محمدرضا رمضانزاده مسئول هیئت مدیره این انجمن بود. بر همین اساس و بر پایه چنین حساسیتی، رمضانزاده در دی ماه ۱۳۹۹ دوران حبس یکساله خود را در زندان بجنورد بر اساس حکم ناشی از پرونده اول قضایی خود آغاز کرد.
ولی پیدا و هویداست میهنخواهی و حقجویی نزد امثال محمدرضا رمضانزاده چنان ریشهدار و عمیق است که نمیتوان با احکام زندانهای چندساله آنان را از دادخواهی بازداشت. رمضانزاده و نمونههایی چون او، الگوهای مبارزه صنفی در یک جامعه هستند که دیگر اقشار صنفی نیز میتوانند آنها را الگوی فعالیت خود قرار دهند؛ تلفیقی از وطنخواهی، دادخواهی، نگاه متمدن به مقوله مبارزه مدنی، خشونتپرهیزی در عین حقجویی و حس عمیق مهر و دوستی نسبت به هممیهنان مظلوم.
این چند خط از محمدرضا رمضانزاده که دگرباره از اینستاگرام او نقل میشود خود به اندازه کافی شاهدی بر توصیف بالا از اوست: «تا کی جواب مطالبات باتوم و سرکوب خواهد بود. آیا هرگز به این اندیشیدهاید که مملکت ملک موروثی و شخصی نیست که هر آنگونه که بخواهید و صلاح بدانید سرمایه و فرهنگ و هنر و نیروی آن را صرف کنید؟ یادتان میآید که سالها قبل فرهنگیانی از جنس وطنپرستان دلسوز بر نارساییهای حوزههای آموزشی و فرهنگی و پژوهشی و اجتماعی و…. نقد داشتند و معترض بودند؟ در پاسخ اعتراضات قانونی و برحق و به جای آنها چه پاسخی دادید!؟ آیا با متهمکردن پرچمداران تشکلهای صنفی فرهنگیان و ضرب و شتم و زندان انداختن آنها راه حقطلبی را بستید؟ چراغ حقیقتجویی آنها را خاموش کردید!؟ با وابسته خواندن برخی از بهترین معلمان کشور، با اتهامزنیهای دروغین و احکام ظالمانه به تعداد زیادی از معلمان چه حاصلی دریافت کردید!؟»