ایران به مصیبتکدهای برای شهروندان دوتابعیتیاش بدل شده است. به تعبیر دقیقتر، جمهوری اسلامی ایران را عملا به محل بازداشت و زندان احتمالی شهروندان دوتابعیتی ایرانی بدل کرده است و از احساسات ایرانگرایانه شهروندان دو تابعیتی که در دیدار از ایران تجلی پیدا میکند، برای به دام انداختن آنان بهره میگیرد.
در آخرین نمونه شکرالله جبلی از شهروندان دوتابعیتی ایرانی بوده است که در زندان اوین فوت کرد و به تعبیر بهتر، به قتل رسید. فرزند او در ۲۹ اسفند ۱۴۰۰، در شبکههای اجتماعی از مرگ پدر ایرانی-استرالیایی خود در زندان خبر داد.
شکرالله جبلی در بهمن ۱۳۹۸ با شکایت وزارت اطلاعات بر سر یک مسئله مالی بازداشت شده بود. از آنجا که به علت نبود شفافیت اطلاعاتی – امنیتی – قضایی در ایران و نیز نبود دادرسی عادلانه بایستی همیشه با بدگمانی نسبت به ادعاهای وزارت اطلاعات و قوه قضاییه نگریست، در این مسئله نیز نمیتوان به مدعیات این دو نهاد اعتماد داشت حتی اگر در آن سو نیز قضیه چندان روشن نباشد.
به هر حال مسئله حول بازداشت و زندان شکرالله جبلی هرچه بوده باشد، به نظر میرسد دادرسی عادلانه و تامین حقوق او به عنوان یک زندانی حق او بود، که از او سلب شده بود.
سازمان عفو بینالملل نیز درباره وضعیت شکرالله جبلی پیش از این هشدار داده بود و خواستار رعایت حقوق و نیز آزادی او شده بود. در بیانیه سازمان عفو بینالملل با اشاره به سالمندی آقای جبلی تاکید شده بود که این زندانی ۸۲ ساله نیازمند داروهای تخصصی است ولی از آن محروم است. او در زندان سکته مغزی کرد و به علت وضعیت بسیار نامطلوب سلامتی خود به بیمارستان منتقل شده بود ولی علیرغم هشدار پزشکان باز به زندان بازگردانده شد.
آقای جبلی علیرغم سکته مغزی در زندان، همچنان محبوس بود
در گزارشهای موثق آمده است که او از بیاختیاری ادرار رنج میبرد و توان حرکت چندان زیادی نداشت. در ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ همبندان او، این زندانی را بیهوش و بدون واکنش حیاتی پیدا کرده بودند ولی: «مقامات زندان باز هم از انجام مراقبتهای پزشکی برای او خودداری میکنند». نهایتا همانطور که در بالا آمده است در ۲۹ اسفند خبر درگذشت (قتل) او منتشر میشود.
خبرگزاری حقوق بشری هرانا در گزارش وضعیت آقای جبلی به این نکته نیز پرداخته است که این زندانی حتی از داشتن وکیل نیز محروم بوده است. این خبرگزاری نوشته است: «آقای جبلی در بخشی از پرونده خود از بابت اتهامات اقتصادی به ۴ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده بود و بخش دوم پرونده همچنان مفتوح بود. گفته میشود که او در جریان بخش نخست پرونده از داشتن وکیل انتخابی محروم بوده است».
شکرالله جبلی در نهایت قربانی دوتابعیتی بودن خود شد. او ابزاری بود برای جمهوری اسلامی تا بتواند به واسطه او نیز میلیاردها تومان باج بگیرد ولی او سالمندتر و بیمارتر از آن بود که بتواند این باجگیری جمهوری اسلامی را تاب بیاورد. خانواده شکرالله جبلی گفته بودند جمهوری اسلامی برای آزادی این زندانی خواستار چندین میلیارد تومان شده بود؛ مبلغی که پرداخت آن از توان این خانواده خارج بود.
نمونه شکرالله جبلی، نمونهای بدیهی از نقض گسترده حقوق زندانیان در سایه قوه قضاییه جمهوری اسلامی که به هرچه شبیه است جز یک دستگاه قضایی دادگر. شکرالله جبلی در زندان اوین به مرگی ساده درنگذشت. او عملا زجرکش شد.