خبر کوتاه بود. کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان در نخستین روزهای آذر ۱۴۰۱ خبر داد که زهرا لری، مدیر مدرسه رضوانینژاد در کرمان، درگذشت.
این خبر کوتاه ولی خبر یک درگذشت ساده نبود اگر در نظر بگیریم که کرمان طی دو ماه پیش از آن، شهری پرتب و تاب بود و دستخوش اعتراضات انقلابی. این اعتراضات به مدارس کرمان نیز رسیده بود و از جمله دانشآموزان مدرسه رضوانینژاد نیز به اعتراضات پیوسته بودند.
دستگاه سرکوب در کرمان از زهرا لری، مدیر مدرسه، خواست که اسامی دانشآموزان معترض و متحصن و نیز فیلم دوربینهای مدرسه را در اختیار آنان قرار دهد. زهرا لری، که پیشینه عضویت در شورای شهر کرمان را نیز داشت، مقابل این درخواست نامشروع و ضدمردمی به شدت مقاومت کرد. در پی این مقاومت بود که با فشار مقامات دستگاه سرکوب در کرمان، اداره آموزش و پرورش شهرستان او را از مدیریت عزل کرد.
عزل زهرا لری از مدیریت مدرسه پایان کار نبود. فشارهای امنیتی بر او ادامه داشت تا اینکه او در نهایت بر اثر این فشارها، و به علت عود بیماریاش، درگذشت.
جمهوری اسلامی و دستگاه پروپاگاندای این رژیم طبق معمول داستان را از بن منکر شدند و طی گزارشی در «مدرسه آنلاین» مدعی شدند اصلا اعتراض و تحصنی در دبیرستان دخترانه رضوانینژاد صورت نگرفته بود و هیچ فشاری هم بر خانم لری انجام نگرفت! جمهوری اسلامی در گزارش سراسر دروغ خود حتی تلاش کرد زهرا لری را شخصیتی طرفدار نظام جمهوری اسلامی نشان دهد و او را مخالف اعتراضات انقلابی مردم معرفی کند!
زهرا لری سابقه عضویت در شوری شهر کرمان را نیز داشت
در ادامه متنی را قرار میدهیم که از طرف یک شهروند کرمانی به آموزشکده توانا فرستاده شده است. به جای هر گونه دخل و تصرف در متن این شهروند، آن را به صورت کامل اینجا قرار میدهیم که نشان میدهد گزارش جمهوری اسلامی درباره خانم زهرا لری چه اندازه بیپایه و دروغ است. این شهروند پس از انتشار خبر فوت خانم لری برای آموزشکده توانا نوشت:
«زهرا لری، نماینده شورای شهر کرمان در چهار دوره، عضو علیالبدل این دورهی شورا و معلم و مدیر مدرسه، شنبه پنجم آذرماه در ۵۶ سالگی از دنیا رفت.
در ساختمان شورای شهر، حتی یک پیام تسلیت کوچک نصب نشد. در شهرداری هم هیچ بنر و پیام تسلیتی نگذاشتند و امروز شنیدم که در مدرسه رضوانینژاد، آخرین مدرسهای که خانم لری، مدیریتش را بر عهده داشت هم هیچ پارچه و بنر تسلیتی نصب نشده.
از همکارانم چندین قول مختلف از علت مرگ ایشان شنیدم؛ سرطان خون، سرطان ریه، عفونت خونی و … . خبرگزاریهای کرمان هم علت فوت را بیماری ذکر کردند. اما با پرسوجو از کسانی که بیشتر در جریان موضوع بودند، مطمئن شدم حرفهایی که از اتفاقات مدرسه زده میشود صحت دارد.
حدود یک ماه پیش که بچههای مدرسه، مقنعهها را درآوردند و شعارهایی دادند، معاون مدرسه به حراست اطلاع میدهد اما خانم لری، فیلمها را پاک کرده و اسامی بچهها را به آنان نداده و گفته کاری نمیکنم که برای بچهها پروندهسازی شود و آیندهشان تباه شود.
بلافاصله ایشان را از مدیریت مدرسه عزل میکنند و طبق چیزی که من شنیدم یک روز هم بازداشت بودند. باز هم طبق شنیدههایی که از نزدیکانشان رسیده، ایشان به بیماری خود ایمنی مبتلا بودند و بر اثر فشار و استرسی که این اتفاقات و تهدیدات به خانم لری وارد کرده، بیماری عود کرده و به ریه ایشان آسیب میزند.
طی یک ماه اخیر درگیر درمان و بستری بیمارستان بودند. اینکه دقیقا بر اثر سکته یا عود بیماری و مشکل ریه فوت کردند یا خیر، را دقیق نمیدانم اما چیزی که مسلم است علت اصلی مرگ خانم زهرا لری، تهدیدها و فشارهایی بوده که منجر به عود بیماری زمینهای ایشان شده و خانم لری که همه ما به صلابت و روحیه بالایی که داشت، میشناختیم در عرض یک روز به این حال و روز افتاد و بعد از یک ماه از دنیا رفت.
زهرا لری، جدای از هر رویکرد و عملکردی که در شورای شهر داشت (و من اغلب با او زاویه داشتم) با تصمیمی که آن روز گرفت و شرافت و انسانیت را به منافع و مصالح خودش ترجیح داد، در ذهن ما و تاریخ این شهر، جاودانه شد.
یاد و نامش را همیشه زنده میداریم.
پ.ن: خانم لری همیشه علاقه و دغدغه خاصی نسبت به اسم معابر و خیابانها داشت، امیدوارم بهزودی به پاس کار ارزشمندی که انجام داد، یکی از خیابانهای شهر کرمان را “زهرا لری” نامگذاری کنیم.»