در این ویدیو سخنرانی خاخام جاناتان ساکس را در کنفرانس «آینده جوامع یهودی در اروپا» در پارلمان اروپا در سپتامبر ۲۰۱۶ میبینید. متن کامل سخنرانی در ادامه میآید.
«دوستان ارجمند! نفرتی که علیه یهودیان شروع میشود، هرگز به یهودیان ختم نمیشود. این چیزی است که من از خودمان میخواهم امروز درک کنیم. این تنها یهودیان نبودند که در دوره هیتلر رنج میبردند.
این تنها یهودیان نبودند که در دوران استالین رنج میبردند. این تنها یهودیان نیستند که با وجود داعش یا القاعده یا جهاد اسلامی رنج میبرند. اگر فکر کنیم یهودستیزی فقط تهدیدی برای یهودیان است، اشتباه بزرگی مرتکب میشویم. اول و مهمتر از همه، این یک تهدید است، علیه اروپا و علیه آزادیهای آن که قرنها طول کشید تا به آن برسد.
یهودستیزی درباره یهودیان نیست. درباره یهودستیزان است. درباره افرادی است که نمیتوانتد مسئولیت شکستهای خود را بپذیرند. و در عوض دیگران را باید سرزنش کنند. از نظر تاریخی، اگر در زمان جنگهای صلیبی یک مسیحی بودید یا پس از جنگ جهانی اول یک آلمانی بودید، و متوجه میشدید که کار دنیا آنطور که شما آرزو داشتید پیش نرفته، شما یهودیان را مقصر میدانستید.
این چیزی است که امروز هم اتفاق می افتد و من نمیتوانم بگویم که چقدر خطرناک است. نه فقط برای یهودیان بلکه برای هر کسی که برای آزادی، شفقت و انسانیت ارزش قائل است…».
ظاهر شدن یهودستیزی در یک فرهنگ اولین علامت یک بیماری است. علامت اولیه هشدار از فروپاشی جمعی.
اگر اروپا اجازه دهد یهودستیزی شکوفا شود، پایان اروپا آغاز خواهد شد. و کاری که میخواهم در این سخنان کوتاه
انجام بدهم به سادگی تجزیه و تحلیل پدیدهای پر از ابهام است چون به دقت و درک نیاز داریم تا دقیقا بدانیم یهودستیزی چیست، چرا اتفاق میافتد، و به خصوص چرا یهودستیزان میپندارند که یهودستیز نیستند.
ابتدا اجازه دهید یهودستیزی را تعریف کنم. دوست نداشتن یهودیان یهودستیزی نیست. همه ما بعضی افراد را دوست نداریم. اشکالی ندارد. انسان این طوری است. خطرناک نیست. دوم انتقاد از اسرائیل یهودستیزی نیست.
روز گذشته در بریتانیا داشتم با چند کودک حرف میزدم و از من پرسیدند که آیا انتقاد از اسرائیل یهودستیزی است؟ گفتم نه و تفاوت را توضیح دادم. از آنها پرسیدم: آیا به باورت حق داری از دولت انگلیس انتقاد کنی؟ همه دستشان را [برای تایید] بالا بردند. بعد پرسیدم کدام یک از شما معتقد است که بریتانیا حق وجود ندارد؟ هیچ کدام دستشان را بالا نیاوردند. حالا تفاوت را میدانید. یهودستیزی یعنی انکار حق یهودیان برای وجود به عنوان جمعیت یهودی با حقوقی مثل بقیه.
یهودستیزی در اعصار متفاوت اشکال متفاوتی به خود میگیرد. در قرون وسطی، یهودیان به خاطر دینشان منفور بودند. در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به خاطر نژادشان منفور بودند. امروز منفور هستند به دلیل دولت ملت،
دولت اسرائیل.
یهودستیری اشکال مختلفی به خود میگیرد اما همان چیز پیشین باقی میماند: این دیدگاه که یهودیان به عنوان انسان های آزاد و برابر حق وجود ندارند. اگر یک چیز وجود دارد که من و معاصرانم هرگز انتظارش را نداشتیم، این بود که یهودستیزی دوباره در اروپا ظاهر شود و آن هم در دورهای که خاطره هولوکاست هنوز زنده است.
دلیل اینکه ما این انتظار را نداشتیم این بود که اروپا متعهد شده بود بزرگترین تلاش جمعی در تمام تاریخ را انجام دهد برای اطمینان از این که ویروس یهودستیزی دیگر هرگز بدنه سیاست را آلوده نخواهد کرد. تلاش باشکوهی بود شامل قوانین ضد نژادپرستی، آموزش هولوکاست و گفتوگوی بین ادیان. با این حال یهودستیزی با وجود همه تلاشها برگشته است.
در ۲۷ ژانویه ۲۰۰۰، نمایندگان ۴۶ دولت از سراسر جهان در استکهلم جمع شدند تا یک اعلانیه گروهی را صادر کند برای یادبود هولوکاست و ادامه مبارزه علیه یهود ستیزی، نژادپرستی و تعصب. سپس یازده سپتامبر پیش آمد و برای روزها، تئوری های توطئه اینترنت را پر کرده بودند با این ادعا که این کار اسرائیل و موساد بوده است. در آوریل ۲۰۰۲، در میانه عید فصح، من در فلورانس با یک زوج یهودی پاریسی بودم هنگامی که آنها یک تلفن از پسرشان دریافت کردند که میگفت: «مامان، بابا، وقت آن است که فرانسه را ترک کنیم. اینجا دیگر برای ما امن نیست.»
در می ۲۰۰۷، در یک نشست خصوصی اینجا در بروکسل، فکر میکنم در همین ساختمان، من به سه رهبر اروپا گفتم
در آن زمان، آنگلا مرکل، رئیس شورای اروپا، خوزه مانوئل باروسو، رئیس کمیسیون اروپایی، و هانس گرت پوترینگ،
رئیس پارلمان اروپا، که یهودیان اروپا شروع به پرسیدن این سوال کردهاند: آیا برای یهودیان در اروپا آیندهای خواهد بود؟ این بیش از ۹ سال پیش بود. از آن زمان، اوضاع بدتر شده است. در سال ۲۰۱۳، قبل از برخی از بدترین حوادث اخیر،
«آژانس اتحادیه اروپا برای حقوق بنیادین» دریافت که تقریبا یک سوم از یهودیان اروپا در نظر داشتند به دلیل یهودستیزی مهاجرت کنند. در فرانسه این رقم ۴۶ درصد بود. در مجارستان، ۴۸ درصد.
بگذارید این را از شما بپرسم. چه یهودی باشی یا مسیحی یا مسلمان آیا در کشوری که برای دعا خواندن به پلیس مسلح نیاز داشته باشید میمانید؟ آیا شما در کشوری می مانید که فرزندان شما به نگهبانان مسلح برای محافظت از آنها در مدرسه نیاز دارند؟ کجا، اگر یک لباس دینی بر تن داشته باشید شما در خطر سوء استفاده یا حمله هستید؟ کجا، زمانی که فرزندان شما به دانشگاه میروند، مورد توهین و ارعاب قرار میگیرند به خاطر چیزی که در بخش دیگری از جهان دارد اتفاق می افتد؟ و کجا، چه زمانی آنها میتوانند دیدگاه خود را ارائه دهند در حالی که در برابرعربدهکشیها [ناچار از] سکوت شدهاند؟ این اتفاق برای یهودیان در سراسر اروپا میافتد در هر کشوری از اروپا بدون استثنا، یهودیان از آینده خود یا آینده فرزندانشان بیمناکند.
اگر این روند ادامه پیدا کند، یهودیان به ترک اروپا ادامه خواهند داد، تا اینکه به استثنای افراد ضعیف و مسن، اروپا بالاخره به یک “جودِن-راین” (سرزمین “پاکسازی شده”) تبدیل خواهد شد. چگونه این اتفاق افتاد؟ همانطور که ویروسها
سیستم ایمنی بدن انسان را شکست میدهند، یعنی با جهش.
یهودستیزی جدید به سه طریق متفاوت از قدیم است من قبلاً به یکی اشاره کردم. زمانی یهودیان منفور بودند
به خاطر مذهبشان سپس به دلیل نژادشان، اکنون به دلیل دولت ملی آنها. تفاوت دوم این است که کانون یهودی ستیزی قدیمی اروپا بود. امروز خاورمیانه و در سطح جهانی توسط رسانههای دیجیتال جدید است که اطلاعرسانی میشود. سومی به خصوص آزاردهنده است. بگذارید توضیح بدهم. نفرتداشتن آسان است. اما توجیه آشکارانه آن بسیار دشوار است. در طول تاریخ، زمانی که مردم به دنبال توجیه یهودستیزی بودند این کار را با توسل به بالاترین مرجع اقتدار در فرهنگ انجام دادهاند در قرون وسطی [آن مرجع،] دین بود. بنابراین ما ضدیهودیت مذهبی داشتیم.
در دوران پس از روشنگری در اروپا، علم بود. بنابراین ما یک [نظریه] دوقلو داشتیم. شامل مبانی ایدئولوژی نازی و
داروینیسم اجتماعی – به اصطلاح مطالعه علمی نژاد. امروز بالاترین منبع اقتدار در سراسر جهان حقوق بشر است
به همین دلیل است که اسرائیل – تنها دموکراسی کاملا کارآمد. در خاورمیانه با مطبوعات آزاد و قوه قضائیه مستقل –
مرتب متهم میشود.
از پنج گناه کبیره علیه حقوق بشر: نژادپرستی، آپارتاید، جنایات علیه بشریت، پاکسازی قومی و تلاش برای نسلکشی،
یهودستیزی جدید جهش یافته است به طوری که هر کسی که مرتکب آن باشد میتواند انکار کند که یک یهودستیز است.
می گویند من نژادپرست نیستم. من با یهود و یهودیت مشکلی ندارم. من فقط یک مشکل دارم با دولت اسرائیل
اما در جهانی با ۵۶ ملت مسلمان و ۱۰۳ مسیحی در آنجا تنها یک کشور یهودی است، اسرائیل که یک چهارم از یک درصد از خاک خاورمیانه را تشکیل میدهد. و با این حال اسرائیل تنها عضو از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل است که حق وجودش به طور مرتب توسط یک دولت، یعنی ایران، و بسیاری از گروههای دیگر که به دنبال نابودی آن هستند به چالش کشیده میشود.
یهودستیزی یعنی انکار حق یهودیان در وجودداشتن به عنوان افراد یهودی با همان حقوقی که همه دارند. شکلی که امروز به خود میگیرد، ضد صهیونیسم است. البته تفاوت وجود دارد بین صهیونیسم و یهودیت، و بین یهودیان و اسرائیلیها. اما برای یهودستیزان این تفاوت وجود ندارد این یهودیان بودند نه اسرائیلیها در حملات تروریستی در تولوز، پاریس، بروکسل و کپنهاگ که به قتل رسیدند.
ضدصهیونیسم یهودستیزی زمان ما است. در قرون وسطی، یهودیان متهم به مسمومکردن چاهها، گسترش طاعون و
کشتن کودکان مسیحی برای استفاده از خون آنها بودند. در آلمان نازی، آنها متهم به کنترلِ هم آمریکای سرمایهداری، و هم روسیه کمونیستی بودند. امروز آنها متهم به اداره داعش و همزمان آمریکا هستند تمام اسطورههای قدیمی بازیافت شدهاند. کارتونهایی که مثل سیل در خاورمیانه [میان مردم] جاری شده عین همانهایی هستند که در Der Sturmer [نشریه ضدیهودی در آلمان نازی] منتشر میشدند یعنی یکی از راههای پروپاگاندای نازیها بین سالهای ۱۹۲۳ و ۱۹۴۵ بالاترین ابزار موجود برای یهودستیزی نوین در عین سادگی خود خیره کننده است:
ادعایش این است که هولوکاست هرگز نباید دوباره تکرار شود. اما اسرائیلیها نازیهای جدید هستند. و فلسطینیها یهودیان جدید هستند. و همه یهودیان صهیونیست هستند. بنابراین، یهودستیزان زمان ما کسی جز خود یهودیان نیستند. و اینها دیدگاههای در حاشیه نیستند. آنها گسترده هستند در جهان اسلام، از جمله جوامع مسلمان در اروپا، و آنها به آرامی در حال آلودهکردن جریان افراطی چپ، راست افراطی، محافل دانشگاهی، اتحادیهها و حتی برخی از کلیساها هستند. اروپا در حال آلودهشدن مجدد به ویروس یهودستیزی است که قبلا درمانش کرده بود. آلودهشدن توسط بخشهایی از جهان که هرگز آن را درمان نکرده است. آن طور که اروپا آن را از تجربه و فهم هولوکاست دریافت.
چگونه چنین حرفهای توخالی ممکن است باور شود؟ این یک موضوع گسترده و پیچیده است، من یک کتاب در مورد آن نوشتهام، اما سادهترین توضیح این است. وقتی اتفاقات بد برای گروهی میافتد، اعضای آن میتوانند یکی از این
دو سوال متفاوت را بپرسند: یک، «ما چه کار اشتباهی کردیم؟» یا دو، «چه کسی این کار را با ما کرد؟» و کل سرنوشت گروه بستگی به همین انتخاب دارد. اگر بپرسد: «ما چه کار اشتباهی کردیم؟»، این یک انتقاد از خود است که جامعه آزاد ضروری است. اگر بپرسد، «چه کسی این کار را با ما کرد؟»، خودش را به عنوان یک قربانی تعریف کرده است. سپس به دنبال یک مقصر برای سرزنش برای تمام مشکلاتش خواهد بود. و به طور کلاسیک، این [مقصرها] یهودیان بودهاند.
یهودستیزی یک شکل از ناتوانی شناختی است، و زمانی اتفاق میافتد که گروهها احساس میکنند که دنیای آنها از کنترل خارج میشود از قرون وسطی شروع شد دورانی که مسیحیان دیدند که اسلام آنها را شکست داده است در جاهایی که آنها را مال خودشان میپنداشتند، بهویژه اورشلیم. و این زمانی بود که در سال ۱۰۹۶، صلیبیون، در راه خود به سرزمین مقدس، ابتدا رفتند تا به قتل عام جوامع یهودی در شمال اروپا برسند.
خاورمیانه در دهه ۱۹۲۰ با فروپاشی امپراتوری عثمانی [همین یهودستیزی] متولد شد. یهودستیزی در اروپا در دهه ۱۸۷۰ در دوره رکود اقتصادی و احیای ناسیونالیسم دوباره ظهور کرد حالا دوباره در اروپا ظاهر میشود به همین دلایل: رکود، ملی گرایی و واکنش شدید علیه مهاجران و سایر اقلیتها یهودستیزی وقتی اتفاق میافتد که سیاست امید جای خود را به سیاست ترس میدهد، که به سرعت تبدیل می شود به سیاست نفرت. چیزی که مشکلات پیچیده را به اموری سادهانگارانه تقلیل میدهد. دنیا را به سیاه و سفید تقسیم میکند، یعنی دیدن همه ایرادها از یک طرف و از سوی دیگر فقط قربانیها. یک گروه را در میان صدها گروه متخلف برای سرزنش انتخاب میکند. بحث همیشه همان هست ما بیگناهیم. آنها مقصر هستند. نتیجه میشود که اگر بخواهیم آزاد باشیم، پس آنها، یهودیان یا دولت اسرائیل، باید نابود شود. جنایات بزرگ اینگونه آغاز میشوند. یهودیان منفور بودند زیرا آنها متفاوت بودند، آنها شاخصترین اقلیت غیرمسیحی در اروپای مسیحی بودند. امروز آنها شاخصترین گروه غیرمسلمان در خاورمیانه اسلامی هستند. یهودستیزی همیشه شامل ناتوانی یک گروه برای ایجاد فضا برای [پذیرش] تفاوتها بوده است. هیچ گروهی که این ناتوانی را داشته باشد نمیتواند جامعه آزاد درست کند. بنابراین از همان جایی که شروع کردم به پایان میرسم. نفرتی که با یهودستیزی شروع میشود. هرگز به یهودیان ختم نمیشوند. یهودستیزی فقط به شکلی ثانویه در مورد یهودیان وجود دارد. در درجه اول ناشی است از شکست گروهها در پذیرفتن مسئولیت برای شکستهای خود و برای ساختن آینده خود با تلاش خودشان. هر جامعهای که یهودستیزی را در خود پرورانده هرگز از آزادی و حقوق بشر و آزادی مذهبی بهره نداشته است.
هر جامعهای که توسط نفرت رهبری میشود، از تلاش برای ازبینبردن دشمنان خود آغاز میکند و با تخریب خودش به پایان میرسد. اروپا امروز به شکل بنیادین یهودستیز نیست، اما از طریق رسانههای دیجیتال نوین به یهودستیزی اجازه ورود داده است. اروپا در این تشخیص شکست خورده است که یهودستیزی جدید با قدیم فرق دارد. ما امروز به دهه ۱۹۳۰ بر نمیگردیم. اما ما داریم نزدیک میشویم به [شرایط] سال ۱۸۷۹ زمانی که ویلهلم مار اتحادیه یهودیستیزان را در آلمان تأسیس کرد. به [شرایط] سال سال ۱۸۸۶زمانی که ادوارد درومونت La France Juive; [مقاله مشهور ضد یهودی به فرانسوی] را منتشر کرد و ۱۸۹۷ زمانی که کارل لوگر شهردار وین شد این لحظات کلیدی گسترش یهودستیزی بود،
و تمام کاری که امروز باید انجام دهیم این است که به یاد آوریم آنچه در آن زمان در مورد یهودیان گفته شد امروزه
در مورد دولت یهود گفته میشود تاریخ یهودیان در اروپا همواره تاریخی شاد نبوده است.
برخورد اروپا با یهودیان طوری بوده که کلمات خاصی را به واژگان انسان اضافه کردند اختلاف، تغییر مذهب ناروا، تفتیش عقاید، تبعید، auto da fe [اتودافه – اجرای عمومی شکنجه یا مجازات دگراندیشان در اروپای دوره تفتیش عقاند]، گتو، پوگروم و هولوکاست، کلماتی که با اشک و خون یهودیان نوشته شدند. با این وجود، یهودیان اروپا را دوست داشتند و بزرگترین دانشمندان یهودی، نویسندگان، دانشگاهیان، موسیقیدانان و آن شکلدهندگان ذهن مدرن که یهودی بودند به اروپا بهره وافری دادند. اگر اروپا به خود اجازه دهد دوباره به آن مسیر کشیده شود دوباره همین داستان خواهد بود که ابتدا به دنبال یهودیان آمدند سپس دنبال مسیحیان آمدند سپس دنبال همجنسگرایان سپس دنبال خداناباروان تا اینکه دیگر چیزی در روح اروپا جز خاطرهای دور و در حال محو شدن باقی نمانده بود.
امروز سعی کردم صدای کسانی باشم که صدا ندارند من از طرف روماها، سینتیها، همجنسگرایان، منتقدان، ناتوانان ذهنی و جسمی که کشته شدند و از طرف و یک میلیون و نیم کودک یهودی که به خاطر مذهب پدربزرگ و ادربزرگشان به قتل رسیدند. به نام آنها به شما میگویم: شما میدانید که این راه به کجا ختم میشود. این راه را نروید. شما رهبران اروپا هستید! آینده آن در دستان شماست. اگر کاری انجام ندهید، یهودیان میروند، آزادی اروپا خواهد مرد، لکه ننگی خلاقی بر نام اروپا وجود خواهد داشت که تا ابد پاک نخواهد شد. تا وقتی که زمان دارید یهودستیزی را را متوقف کنید.
متشکرم.»