چند روزی از مرگ «هما ناطق»، نویسنده و پژوهشگر و استاد تاریخ میگذرد. هما ناطق روز اول ژانویه سال ۲۰۱۶ در روستایی در ۱۵۰ کیلومتری جنوب غربی پاریس در انزوا درگذشت. شاید بسیاریها با نام او پس از مرگش آشنا شده باشند. مسعود بهنود، روزنامهنگار در مطلبی که در مرگ هما ناطق نوشت چنین آورد: «وقتی همکار یا به قول خودش (منظور هما ناطق است) «استادم» دکتر فریدون آدمیت در تهران درگذشت، در سوگنامه وی در مجله بخارا، نوشته آدمیت را در دیباچه کتاب اندیشههای طالبوف نقل کرد که گفته بود معلمان تاریخ و تاریخنویسان ما چیزی نیافریدند … . هما ناطق همانجا نوشت: آدمیت به کنار، تنها امیرمهدی بدیع بود که پنجاه سال عمر خود را تنها وقف نگارش تاریخ دهجلدی دوران هخامنشی به فرانسه کرد، اما سه سال پیش در یک دهکده در سوئیس درگذشت و در میان ایرانیان ناشناخته ماند.» آری! بسیاری از اهالی فرهنگ در ایران آنچنان که شایسته است قدر نمیبینند و در میان مردم شناخته نمیشوند. امیرمهدی بدیع، تاریخشناس، نویسنده و پژوهشگر یکی از این بزرگان است. امیرمهدی بدیع در هجدهم دی ماه ۱۲۹۴ شمسی در شهر همدان دیده به جهان گشود. پس از مرگ پدرش، دکتر مهدیخان بدیعالحکما نام «مهدی» را به احترام پدر بر نام خود که «امیر» بود افزود و اینگونه شد که به امیرمهدی شناخته شد. دوران دبستان و سال اول دبیرستان خود را در مدرسه «آلیانس» شهر همدان سپری کرد و پس از آن راهی فرانسه شد. او تا سال ۱۳۱۶ به تکمیل تحصیلات دوره متوسطه خود پرداخت. پس از این در دانشگاه لوزان سوئیس به تحصیل در رشته ریاضیات و فیزیک پرداخت. بدیع بین سالهای ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۰ در مدرسه عالی رم در ایتالیا به تحصیل زبان و ادبیات لاتین مشغول شد. او پس از آن به مدرسه عالی پلیتکنیک زوریخ رفت و دوره عالی ریاضیات و فلسفه علوم را با دریافت مدرک دکتری به پایان رساند. پس از پایان تحصیل در کشور سوئیس اقامت گزید. امیر بدیع برای زندگی به دهکده ایتالیاییزبان اسکونا در شرق سوئیس رفت و در آنجا تحقیقات گسترده خود را آغاز کرد و تا پایان عمرش آثار برجستهای را خلق کرد.
او تا پایان عمرش آثار برجستهای خلق کرد
زمان بسیاری گذشت تا آثار امیرمهدی بدیع در دسترس فارسیزبانان قرار بگیرد. بدیع به زبانهای باستانی یونانی و لاتینی و زبانهای فرانسه، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی تسلط داشت و آثار کلاسیک یونانی و همینطور متون فلسفی را به دقت مطالعه کرده بود. بدیع به زبان فرانسه کتابی نوشته است با نام «اندیشه روش در علوم» در هفت جلد و در سال ۱۹۵۳ منتشر کرد که سبب شد در میان متفکران اروپایی جایگاه معتبر و ویژهای پیدا کند. اثر دیگر بدیع در دو جلد با نام «پندار گسترشپذیری بیپایان حقیقت» که در سال ۱۹۵۷ در سوئیس منتشر شد موجب شد تا تسلط او بر معرفتشناسی جلوهگر شود. دوری از ایران سبب نشد که بدیع دل در گرو شناخت تاریخ و فرهنگ ایران نداشته باشد. کتاب «آیین و گفتار زرتشت» نشان از این دغدغه دارد. کتاب معروف و مفصل بدیع با نام «یونانیان و بربرها» از معروفترین آثار بدیع است. انتشارات Payot در لوزان سوئیس در معرفی این اثر و همچنین بدیع چنین نوشت: «فرهنگ ادبی، فلسفی و علمیاش عظيم است؛ با كمال استادی، زبانهای قديمی و جديد را كه اصل ماجرای روحانيت بشريت، از اقيانوس اطلس تا سند، به آنها بيان شده است، میشناسد. كافی است انسان يكی از كتابهايش را بخواند تا متوجه شود كه او نقل از كمترين منبع دست دوم را برخود منع میكند و اين توقعی است كه در روزگار ما به امری نادر بدل شده. اين وسواس علمی، همراه با اقدامی عقلانی و به يک اندازه شجاعانه و نافذ، به اثرش ارزش و اصالتی استثنايی میدهد.»
زبانهای باستانی یونانی و لاتینی و زبانهای فرانسه، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی تسلط داشت
محمدعلی جمالزاده، داستاننویس ایرانی درباره کتاب «یونانیان و بربرها» چنین مینویسد: «وقتی کتاب “یونانیان و بربرها” در اروپا انتشار یافت، روزنامهها و مجلات مقالاتی در آن باب نوشتند و مولف را ستودند. پارهای از آن مقالات به قلم دانشمندان و اساتید بنام بود. بعضی از صاحبان این مقالات که نتوانسته بودند شانه خود را از زیر بار تعصب موروثی قرون بیرون بیاورند ایراد وارد ساخته بودند که آمدیم و در جنگهای ایران و یونان ایرانیان فاتح و مظفر و فیروز شده بودند آیا در این صورت یونان و دنیا دارای چه سرنوشتی میگردیدند. نمیدانم بدیع جوابی داده است یا نه ولی آیا نمیتوان جواب داد که در هر صورت یکی از نتایج فتح ایرانیان که به احتمال قوی تحقق مییافت این بود که کم کم مذهب زرتشت در میان یونانیان رواج مییافت و اول خود یونانیان و بعد از یونانیان ملتها و اقوام دیگری که تابع و طفیلی تمدن آنها بودند چند قرن زودتر از مرحله بتپرستی و ربالنوعپرستی و جاهلیت رسته به مقام خداپرستی میرسیدند ولو از لحاظ سلطه حکومتی در زیر فرمان ایرانیان در میآمدند هیچ استبعادی ندارد که میتوانستند باز با آزادی کافی به خدمات بزرگ خود به فکر و دانش و هنر ادامه بدهند و خلاصه آنکه همچنان که از لحاظ سیاسی و حکومت و پارهای حقوق مدنی مردان آزادی بودند، یعنی آزادی جسمانی داشتند فکر و روح و مغز آنها هم از عبودیت پارهای اوهام و خرافات مذهبی رهایی مییافت و مردمانی واقعا آزاد میگردیدند.»
جلد کتاب «یونانیان و بربرها»
امیرمهدی بدیع در جایی میگوید که دستکم ده بار تاریخ هرودوت را کلمه به کلمه و سطر به سطر به زبان اصلی و ترجمه اروپایی خوانده و مدت بیست سال به راستی حتی یک روز را بدون اندیشه درباره آنچه هرودوت درباره ایرانیان نوشته سپری نکرده است. بدیع بیش از سی سال درباره این کتاب پژوهش کرد تا گزارشی از روابط کهن یونانیان با ایران باستان ارائه دهد. این کتاب با نام فرعی «روی دیگر تاریخ» در پانزده جلد با ترجمه قاسم صنعوی و عبدالمحمد روحبخشان و مرتضی ثاقبفر، جامعهشناس و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران به فارسی ترجمه شده است. ترجمه فارسی این کتاب در سال ۱۳۸۵ برنده جایزه کتاب سال شد. امیرمهدی بدیع در شهریور ۱۳۷۳ در کشور سوئیس درگذشت. از آثار بدیع میتوان به اندیشه روش در علم، شوش بر ضد آتن، سکوتهای علم و هگل و مبادی اندیشه معاصر اشاره کرد.