او را مغز متفکر و نظریهپرداز برجسته مارکسیسم- لنینیسم و ایدئولوگ عالیرتبه «حزب توده ایران» میدانستند و میدانند.
اگر بخواهیم یک نفر از شناختهشدهترین و برجستهترین اعضای حزب توده ایران، لااقل از لحاظ تئوریک را نام ببریم بیشک او کسی نیست جز احسان طبری. او سالها از اندیشه چپ و حزب توده و مارکسیسم دفاع میکرد. انقلاب اسلامی که پیروز شد احسان طبری به همراه دیگر رهبران حزب توده که آرمانهای خود را پیروز شده میدیدند، به ایران بازگشتند و ادامه فعالیت سیاسی خود را در قالب حزب توده ادامه دادند. این فعالیت تا بهار سال ۱۳۶۲ ادامه یافت. هر چند حزب توده بارها علقه و علاقه خود را به نظام اسلامی تازهبرسرکارآمده اعلام کردند اما نتوانستند در سایه نظام اسلامی حاکم بر ایران به فعالیت سیاسی خود ادامه بدهند. در بهار سال ۱۳۶۲ احسان طبری در حالی که مردی سالخورده و ۶۷ ساله بود توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و زندانی شد. زمان زیادی نگذشت که احسان طبری به همراه دیگر همراهان خود در حزب توده ایران در مصاحبههای تلویزیونی که دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ترتیب داده بودند شرکت کرد و از گذشته خود ابراز ندامت کرد.
پیش از این احسان طبری یک بار در سال ۱۳۵۹ برای مداوای پزشکی از کشور خارج شده بود و به آلمان شرقی رفته بود و مشکلی برای خروج از ایران نداشت. طبری یک بار دیگر در سال ۱۳۶۰ با اینکه اجازه خروج از نخستوزیری داشت اما اجازه خروج از کشور پیدا نمیکند.
در بهمنماه سال ۱۳۶۱ که به سران حزب توده و اعضای آن حمله میشود او دستگیر نمیشود و به مکان امنی منتقل میشود اما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی او را در سال ۱۳۶۲ در منزل محمدعلی حسینخانی در خیابان شریعتی تهران به همراه همسرش، آذر بینیاز، دستگیر میکند. همسرش روز بعد آزاد میشود. سرگذشت محمدعلی حسینخانی نیز در تابستان ۱۳۶۷ و اعدام چند هزار زندانی سیاسی رقم میخورد و او نیز اعدام میشود.
از آخرین عکسهای طبری
احسان طبری در بازجوییهای اولیه به قصد کودتا متهم میشود که موجبات حیرت احسان طبری را فراهم میکند. او در پاسخ بازجویان و با حیرت میگوید:«چگونه ممکن بود حزب ما که در گذشته و هماکنون نقش عظیم جمهوری اسلامی را در مبارزه علیه امپریالیسم و اسرائیل و ارتجاع منطقه و خواست محکم استقلالطلبی امام را میداند، دست به چنین کاری بزند؟»
پس از پایان بازجویی، احسان طبری به «درایت» و «عدالت» در جمهوری اسلامی اظهار اطمینان میکند.
اما ظاهرا از آن درایت و عدالت در رفتار با طبری نشان چندانی در دست نیست.
در چند بازجویی بعدی احسان طبری همچنان بر مخالفت خود با قصد کودتا و ضربهزدن به نظام اسلامی تاکید میکند. حتی زمانی که او ظاهرا فیلم اعترافات محمدعلی عمویی را میبیند از سخنان عمویی متعجب میشود و میگوید:
«اظهارات رفیق عمویی بدون شک مورد طرد کامل رهبری حزب است و به هیچوجه مسئله بیگانهپرستی مطرح نیست. بسیاری از ما در سن پیری هستیم … و صفت شخص بیگانهپرست سودورزی است و مگر خود این فرد جز ۲۵ سال زندان از بیگانهپرستی چه طرفی بسته است».
از راست به چپ: دکتر عبدالکریم سروش، آیتالله مصباح یزدی، مجری، احسان طبری، فرخ نگهدار
پس از چند بازجویی میانه بازجوییها وقفه میافتد. دادیار شعبه دوم دادسرای انقلاب این وقفه را اینگونه توضیح میدهد:
«پرونده متهم شامل دو بخش است که قسمت اول آن تا تاریخ ۲۳/۲/۶۲ میباشد در آن مطلب خاصی نگفته جز اینکه خود را در جرم عمومی مرکزیت حزب سهیم و شریک میداند و از جریان جاسوسی، جمعآوری اسلحه و … ابراز بیاطلاعی میکند و معتقد بوده که در زندان این مسائل را فهمیده است. در این تاریخ متهم دچار سکته مغزی شده و حدود یک ماهی در بیمارستان بوده است…»
دادیارِ دادگاه انقلاب وضعیت جسمی و روحی احسان طبری را پس از مرخصی از بیمارستان بد توصیف میکند بهطوری این نامطلوببودن وضعیت طبری موجب میشود که نشود از او بازجویی کرد. دادیار میگوید که در این اواخر با او «برخوردی در جهت آمادهشدن برای مصاحبه صورت گرفته است.»
نامهای متعلق به سال ۱۳۶۳ موجود است که از احسان طبری در زندان توحید و به دستور دادستان انقلاب تهران که در آن روزها لاجوردی بود معاینه بهعمل آمده و گواهی سلامت او صادر شده است. اینگونه است که اعترافگیری از احسان طبری آغاز میشود.
سخنان دکتر عبدالکریم سروش که زمانی نه چندان دور با طبری مناظرات ایدئولوژیک و تئوریک برگزار کرده بود در مورد وضعیت جسمی طبری در آن روزها خواندنی است.
احسان طبری و کسانی از او با شکنجه اعتراف گرفتند
دکتر سروش در مطلب با عنوان «به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را» چنین میآورد:
« پس از خاتمه آن مناظرات، یک بار دیگر احسان طبری را دیدم و آن شبی از شبهای ماه رمضان -سال۱۳۶۳- بود که وی را از زندان به خانه مرحوم محمدتقی جعفری آوردند و مرا هم بدان مجلس فراخواندند. حال و روز خوشی نداشت و دهان و فکش گویا شکسته یا کج شده بود. جعفری میخواست با وی محاجه کند، اما من مطلقا خوش نداشتم که با اسیری در بحث شوم، و نشدم. یکبار که آقای جعفری سخنی در نقد شوروی (سابق) گفت، احسان تکانی خورد و دفاعی غیورانه کرد.»
دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۲ اعترافات تلویزیونی کیانوری و بهآذین از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش میشود. آیتالله خمینی اصرار داشت که این اعترافات تلویزیونی که زیر شکنجه گرفتهشده بود یک روز از قبل روز کارگر پخش بشود که تاثیر خوبی بر مردم داشته باشد.
۶ روز بعد از این ماجرا، اعترافات تلویزیونی احسان طبری در حالی که روزهای زیادی از بازداشت او نمیگذشت پخش میشود.
احسان طبری در تلویزیون اعلام میکند که در زندان در اثر مطالعه کتابهای علامه طباطبایی و مرتضی مطهری به اسلام رو میآورد. او بعدها کتابی با نام «کژراهه» که نام کتاب برگرفته از روایتی از «امام صادق» است مینویسد.
احسان طبری که ۶۷ سال از عمرش میگذشت و او را از بزرگترین تئوریسینهای حزب توده میشناختند در سالهای عمر خود و با تحقیق و آزادانه به مارکسیسم رسیده بود اما در مدت کمتر از دو هفته با مطالعه چند کتاب مطهری و طباطبایی متوجه میشود که اسلام دین خدا است. چنین ادعای سخیفی تنها میتواند از ذهن بازجویان کمدانش و خشن و شکنجهگر زندان جمهوری اسلامی بیرون آمده باشد.
مزار احسان طبری
احسان طبری پس از سالها تحمل زندان انفرادی و شکنجه، دور خانوادهاش و بیرون از زندان و در حصر در تاریخ نهم اردیبهشت سال ۱۳۶۸ درگذشت.
احسان طبری، نویسنده، شاعر و نظریهپرداز برجسته مارکسیست در نوزدهم بهمنماه ۱۲۹۵ در شهر ساری به دنیا آمد. او در سنین جوانی به دلیل آشنایی با تقی ارانی، تئوریسین مارکسیسم، مارکسیست شد.او یکی از اعضای گروه موسوم به ۵۳ نفر بود که در سال ۱۳۱۶ و در دوره رضاشاه به خاطر ارتباط با تقی ارانی دستگیر شد و پس از شهریور ۱۳۲۰ مانند دیگر زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. پس از آزادی او یکی از افرادی بود که مبادرت به تشکیل حزب توده کرد.