Search

English

تصور کن – هفت: هنرمندان و محبوبان مردمی

چرا الا «ولی ِ مطلق ِ فقیه» احدی نباید نزد ملت، منزلت داشته باشد؟ به دلایل متفاوت؛ از جمله این‌که مبادا کسی بتواند مردم را گرد هم آورد.

فشارها بر وکلا، پزشکان و ورزشکاران مردمی را در پادکست‌‌های پیشین ِ «تصورکن»، به قدر دقایقی، مرور کردیم. اما وضعیت هنرمندان و دیگر محبوبان مردمی، از این منظر، چه‌گونه است؟


در هفتمین قسمت از مجموعه پادکست «تصور کن» ماهمنیر رحیمی از وضعیت هنرمندان محبوب مردم در حکومت جمهوری اسلامی می‌گوید. هنرمندانی بخاطر حمایت از مردم مورد غضب مقامات قرار گرفته‌اند و در این مسیر ممنوع‌الکار، ممنوع‌الصدا و تصویر، بازداشت و زندانی شده‌اند.

سیاست «تخریب و حذف» در حکومت اسلامی، از همان ابتدای به قدرت‌رسیدن، با اصطلاح «پاک‌سازی» شروع شد؛ هرچند برای رهبر اول جمهوری اسلامی، آن حد حذف‌ها و اعدام‌ها و شکستن قلم‌ها هم، کافی نبود.

انحصارطلبی – به قول روح‌الله خمینی – «انقلابی»، محدود به دوره‌ انقلاب نماند، درون مرزهای ایران متوقف نشد، و مخصوص  احزاب سیاسی یا فعالان فکری نبود؛ بلکه، عینا چون دیگر رژیم‌های ایدولوژیک، سیستم توتالیتار  اسلامی هم، با روش‌های گوناگون کوشیده مردم را اقناع یا وادار کند که تنها، و تماما، جذب رهبر/پیشوا یا «ذوب در ولایت فقیه» شوند؛ فقیهی که فتوا می‌دهد: مرگ بر همه؛ فقط من حق مطلق هستم. مردمان  همه‌ی دنیا کافر و جهنمی هستند؛ مگر مریدان منحصر به فرد  من. بهشت هم (اگر باشد) در اختیار و اجازه‌ی من خواهد بود! فقط فرمان‌بُرداران من، و فقط از طریق من، به سعادت موعود راه خواهند یافت. پس دستور داد حزب فقط حزب‌الله!  

پیرو  روح‌الله خمینی  چهار دهه پیش، مقامات ج. ا. ۴۴ سال است همچنان به شخصیت افراد شاخص، یا اقشار مرجع، تاخته و می‌تازد تا بلکه یکه‌تاز مملکت و یا به توقع خودش، رهبر امت مسلمان و ممالک اسلامی شود.

از تبعات این توهمات و تمامیت‌خواهی، اقدام علیه همه شد؛ چه ابرقدرت جهان، ایالات متحده امریکا باشی، چه نایب  رهبری (اگر فرمان  طابق النعل بالنعل نبری؛ مثل حسین‌علی منتظری)، چه هنرمند  غیر وابسته.

دشمنی‌ها با هنر هم، ازقبل شروع شد و تمام نشده؛ آسیب‌زدن به موسیقی‌دانان ، مثل محمدرضا شجریان، درهم‌شکستن آثار نقاشان، مثل ایران دررودی، از بین بردن ابزار مجسمه‌سازان، مثل بهروز حشمت، پراکنده‌کردن اهالی تئاتر، مثل سوسن تسلیمی، سانسور کار  کارگردان‌های صاحب سبک در دنیا، مثل عباس کیارستمی.

تعرض به حق آزادی  آثار هنرمندان در ایران، طی شش ماه دوم ۱۴۰۱ و جنبش زن-زندگی-آزادی، شدت بیشتری گرفت. حکومت، تا توانست، به شکل قهرآمیز و غضب‌ناک و پرمکافات، خاصه با خالق  هر هنر  اعتراضی‌ای برخورد کرد که سمت و سوی مردم ایستاده بود.

خانم نراقی نویسنده و هنرمند میان‌رشته‌ای است، که آثارش را اغلب، متکی بر «سنت هزاران ساله‌ قصه‌گویی  تک‌نفره با ساز» اجرا می‌کند. او که طی سال‌های اخیر ترانه‌سرایی و نغمه‌پردازی برای کودکان را همراه ویدیو منتشر می‌کرد، از زادگاه‌ش رفت. چرا؟ زیرا، علاوه بر هنر اعتراضی، برخی هنرها، حتی صرف نظر از محتوا، اصولا در ایران  زیر احکام اسلامی، ممنوع است؛ مثل رقص و آواز زنان.

حکومت اسلامی، همچنین حدود ۲۰۰ سینماگر را احضار، ممنوع الخروج، بازداشت، یا زندانی کرد – که بیش‌ترشان در کشورهای دیگر هم شناخته‌شده بودند؛ فیلم‌سازها مثل جعفر پناهی، محمد رسول‌اف، مصطفی آل‌احمد، حماسه پارسا، علی احمدزاده، بازیگران مثل ترانه علی‌دوستی، کتایون ریاحی، هنگامه قاضیانی، میترا حجار، سهیلا گلستانی، حمید پورآذری، خواننده‌ها و آهنگ‌سازان مثل نوید افقه، عماد قویدل، محمود میرزایی، سامان یاسین، شروین حاجی‌پور، توماج صالحی)  و و و …

حاکمیت، از کار هر یک از این‌ها، عذری تراشید؛ نقد یا اعتراضشان را اول «جرم‌انگاری» و سپس خودشان را در دادگاه‌های مخالف ملاک‌ها و مسیرهای عادلانه‌، محکوم و حبس کرد. کسی دقیقا چه می‌داند بر هر یک از آن‌ها، در زندان‌های ناشناخته‌ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی یا در سلول‌های انفرادی چه گذشته، زیر چه فشار جسمی یا روانی بودند که، برخی به گناه ناکرده معترف شدند، بعضی تعهداتی سخت امضا کردند، و از شماری وثیقه‌های بسیار سنگین گرفتند تا وقتی بیرون آمدند هم، حتی خانواده‌ها یا وکلاشان، سکوت کنند. غلامحسین محسنی اژه‌ای، رئیس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، چهاردهم اسفند۱۴۰۱، بدون ارائه‌ی آمار بازداشت‌شدگان اعتراضات این سال، از «عفو عمومی  ۸۰ هزار نفر» خبر داد! 

پیشتر هم شنیدیم که تعدادی «آزاد شدند». اما نگفتند با چه؟ هزاران نفر با دستگاه امنیتی  زندان، پابند، از دربند بیرون آمدند! و هزاران نفر، با میلیون‌ها تومن وثیقه! رسانه‌های حکومتی با بوق و کرنا، گوش‌ها را کر کردند که زندانیان زیادی مشمول «عفو رهبری» شدند؛

اول، طبق همین فهرست  رسما اعلام شده شما، به قول خودتان «استثناها»یی که آزاد نشدند، بیش از آزادشده‌ها هستند. دوم، به گفته‌ی حقوق‌دان‌ها، لغت «عفو»، زمانی معنا دارد که جرمی انجام شده باشد. اصلا اعتراض و انتقاد، حتی در قوانین خودتان هم جرم محسوب نمی‌شود، اما شما جماعتی را بی‌گناه‌ به‌حبس‌ انداخته‌اید و بعد از بلایا، بر سرشان منت گذاشتید که عفو فرمودید؟ پروپوگاندای جدید راه انداختید که مورد رحمت و رآفت اسلامی قرارشان دادید؟ سوم، بار دیگر، به امید معاملات پشت پرده با کشورهای دیگر، باز ریاکارانه و متظاهرانه به حقوق بشر توجه نمودید؟ چهارم، ده‌ها هزار شهروند را  در خاک و خانه‌ خودشان  دستگیر کردید، بعد ازشان آن‌همه سند ملک ‌ خانواده دریافت کردید؛ اسم این کار، یک کاسبی جدید است؟ به سبک سر گردنه بگیری ؟ یا باج‌ سبیل به رسم گروگان‌گیری؟  یا حق‌السکوت مقابل ستم؟ در ازای حق مسلم آزادی ؟ 

از حق گفتیم و از حق نگذریم. بعد از حق زندگی و آزادی، دفاع برای میهن، از محترم‌ترین حقوق بشری است:

در فرصت بعدی، مصداق‌هایی از اصناف و افراد دیگر می‌آوریم که حکومت اسلامی تا کنون کوشیده آن‌ها را هم (با نفرت‌افکنی و تفرقه‌اندازی)، از میدان مبارزه یا مقاومت خارج کند. اما زنده باد زن، زندگی، آزادی. 

حالا نوبت شماست؛ تخیل کن؛

می‌توانی آزادی و آبادی را تصور کنی. 

تاریخ

برچسب‌ها

دوره‌های آموزشی ...