Search

English

تصور کن – یک: خاستگاه زن، زندگی، آزادی

آیا فرزند داری؟ لابد خواهر، برادر، مادر، پدر، خواهرزاده، برادرزاده، فردی از خویشان، یا بالاخره کسی را داری که بتوانی او را عمیقا «عزیز دلم» خطاب کنی؟ اگر هم نه، آیا می‌توانی خود را به جای عاشقی تصور کنی که «عزیز دلش» را کشته‌اند؟ به چه گناهی؟ می‌توانی آیا چند دقیقه همراه من بمانی تا یک بار دیگر، ماجرای چند «عزیز دل» را مرور کنیم؟ راستی، آیا توان تخیل داری؟ در اولین قسمت از مجموعه پادکست «تصور کن» ماه‌منیر رحیمی نگاهی دارد به خاستگاه جنبش زن، زندگی، آزادی.

شاهد بودیم که این واقعه، با ژینا آغاز شد. طی این رشته‌برنامه، یکی-یکی ، تصور خواهم کردم اگر به جای مهسا، مینو، نیکا، یا هر کدام از کشته‌شده‌ها  بودم… چه توقعی از زنده ها داشتم؟ … اما پیش از آن،  نگاهی بازمی‌اندازیم بر صاعقه‌ای به نام ژینا، که بر خرمن ستم‌های انباشته شده طی ۴۴ سال افتاد و اسم رمز مبارزه در این میدان گشت. جنبش  زن، زندگی، آزادی از مزار او برخاست و رفته رفته، عالم‌گیر گشت. دوباره ببینیم هستی این شعار از کجا و به چیست؟ 

خاستگاه و اهمیت عنوان این خیزش/جنبش/انقلاب

در این باب هم، بسی بسیار گفته و نوشته و تفسیر شده، و مجال ذکر همه‌اش نیست؛ من این‌جا تنها به همان متنی اکتفا می‌کنم که در چهلم ژینا نوشتم. 

چون *ماهیت‌ها را اگر به نام و فرم  خود نخوانیم، چگونه می‌خواهیم بر محتوا وفادار بمانیم؟ 

دنیا می‌داند که عنوان خیزش/خروش/قیام/انقلاب ماه  مهر  ۱۴۰۱ خورشیدی ایران، زن، زندگی، آزادی است و بس. 

  • به یادها آورم که اگرچیزی از «زن، زندگی،آزادی» کم بود، این‌گونه جهان‌گیر نمی‌شد؛ چنان‌که اعتراضات پیشین، چنین نگشت.
  • درباره‌ پیوستگی سه مفهوم پیاپی «زن، زندگی،آزادی» – این سه عضو یک پیکر، و سه وجه منشور بشریت، آیین آدمیت، آداب انسانیت، نیز، لابد تا هم‌اکنون هم، بسار گفته و شنیده و نوشته و خوانده شده است.
  • واژه‌ی میانی «زندگی»، دادخواهی  رسایی بود در طلب «حق حیات»؛ نخستین بند  بیانیه‌ی «جهانی حقوق بشر». 
  • سردادن «زندگی»، اعتراضی است، انباشه‌شده طی چهل و چند سال، علیه «مرگ بر»سرایی و «جنگ تحمیلی» و «دفاع مقدس» و «شهید-پروری» و «اعدام» و «ارتداد» و«قطع عضو» و «قصاص» و «قتل»های زنجیره‌ای پشت سر هم و ساقط‌کردن هواپیمای خودی  مسافربری و غرق کشتی ‌و سقوط بناها و و و … تصادف و سد و سیل و زلزله و زندان و حبس و حصر و تنفس  در بند. «زندگی» مطالبه‌ی زیستن  زمینی (سکولار) است؛ سوای هر باوری که به «آن‌دنیا»ی  «اُخروی»  غیر  زمینی داشته باشند
  • درباره‌ی آخر الکلام محور  زن، زندگی، آزادی، کلمه‌ی ‌کلیدی پایانی  این مطالبه، «آزادی»، نیز، به پهنا و قامت قاره‌ها و انقلاب‌ها و کتاب‌خانه‌ها و گالری‌های هنری  هستی، اثر تولید شده است… اما صد کلام به یک کلام، اگر آزادی را داشتند، فریادش نمی‌زدند! فرد/جامعه‌ای «آزادی» را می‌طلبد، که در قفس باشد.

آری، نسل شروین، «آزادی» می‌خواهد: 

برای حفظ   «حق»، 

برای حق  بودن، 

برای حق  خود-ماندن، 

برای حق  ناخودی-نشدن،

برای حق  «پاک‌سازی»نگشتن، 

برای حق پوشش،

برای حق  حجاب، 

برای حق  انتخاب، 

برای حق  اختیار، 

برای حق  اراده،

برای حق  در خانواده،

برای حق  در مدرسه،

برای حق  گفتن، 

برای حق  شنفتن،

برای حق  خواندن  هر کتابی،

برای حق  یادگیری هر زبانی، 

برای حق  آموزش رایگان، 

برای حق  پرورش، بی‌شلاق  «ارشاد»، 

برای حق  «مصونیت»، بی‌اجبار  قیم‌‌ها،

برای حق  دین‌‌-نداری، 

برای حق  دین  بی‌اکراه، 

برای حق  بیان  بی‌پرده، 

برای حق  رسانه‌ی بی‌سانسور، 

برای حق‌  نشر  کاغذ  خمیر نشده،

برای حق‌  همه‌ شکل ورزش زنان، 

برای حق برابری تماشاچی بودن!

برای حق‌  شادی، 

برای حق‌  هیجان،

برای حق  عقل  سالم  در بدن سالم، 

برای حق  واکسن و جان  سلامت، 

برای کودکان پروانه‌ای، سرطانی،

برای حق  کار و کودکان کار-کشته،

برای حق  خانه‌ی خصوصی،

برای حق  امنیت  شخصی، 

برای حق  اجتماع  امن، 

برای حق  اعتراض به تعرض،

برای حق  اعتصاب، 

برای حق‌  ارتزاق، 

برای حق  سقف و ستون محکم، 

برای حق کودک و زن بی‌خانه در خیابان

برای حق  «رأی من کو»؟

برای حق  حیات  ندا،

برای پریسا،

برای ری‌را، 

برای حق  دیگر حقوق ‌ مسلم آدمی‌زادی، 

برای حق  آب کافی،

برای حق  هوای پاک

باری، «زن، زندگی، آزادی» از آغاز، «شعر» بود علیه خشونت‌ها و ختنه‌ها و تجاوزها و سرکوب‌های خانگی/«فرهنگی»/شرعی/اجتماعی و قتل‌های «ناموسی»، 

علیه به‌کنیزی گرفته‌شدن زنان،

علیه اسلام‌گراها و دولت خودخوانده‌ی داعش،

علیه شقی‌ترین مردهای‌ستیز ه‌گر زن‌آزار  «خلافت» بر «امت اسلامی»،

علیه طالبان،

علیه معتقدان به حکومت اسلامی، 

علیه حاکمیت  هر دین  سیاسی/ايديولوژیک. 

  • و سپس، 

البته٬ «جستار»ی شد حتی علیه روشن‌اندیشان  خوش‌گفتار  لاکردار خودشیفته‌ی عقل کامل‌پندار  بدون ‌ احساس و اخلاق!

علیه راوی  «دانای کل»!

  • آوای «ژن، ژیان، ءازادی» برخاسته از خطه‌ی کردستان  ترکیه و عراق و سوریه و حالا ایران، 

همراه مهسا آمد تهران. وای مهسا! 

داغ او، دوباره آتشی شد در خرمن گیسوی زنان و جرقه‌ای بر دامن دردهای مشترک  تمام مردان و زنان ایران… و سرداده در سراسر گیتی!

  • پس رسیدیم به اولین واژه‌ی این بیانیه‌ی بشری؛ «زن». «زن» آیا این‌همه ترس‌ناک است که حتی گاه ، از نامیدن این اسم، پرهیز می‌کنند؟!

خوانده‌‌ایم که شعار انقلاب  دو-سه قرن پیش  فرانسه، «عدالت/ آزادی/ برادری» بود…

  • شگفتی و شکوه «شعار» #زن، زندگی، آزادی، بیتشر زمانی شکل گرفت که به «گفتمان» (discurs) تبدیل شد؛ خاصه وقتی/اگر دقت کنیم که از کجا بلند شد و در کدام آغوش، بالید و رشد یافت. شروع‌ش در شهرهای دیگر، واکنش به چهل و چند سال «حجاب اجباری» بود؛ بیرونی‌ترین نمای صد و چند ماده‌ی «قانونی»  سراسر تبعیض  حکومت  رسما اسلامی، علیه همه‌ی زنان (و البته‌، شماری از مردان  غیر   خودی)… 
  • حکایت همچنان باقی ماند تا رسید به «نه به اصل ولایت فقیه»، «نه به مصلحت نظام» و نه به کلیت  اصطلاحا «جمهوری اسلامی».
  • اما برادرم، خوف به دل راه مده؛ «زن» در سلسه‌ی زن، زندگی، آزادی شرافت  برابری است؛ و نه سلطه‌جویی؛
  • مرد  من، «زن» را به کیش خویش مپندار!
  • مجسمه‌ی آزادی ایالات متحده‌ی امریکا (مقتدرترین، غنی‌ترین، قوی‌ترین قدرت)، هزاران تندیس‌‌ و موضوع  نقاشی‌ و آثار هنری  پرشمار دیگر، در غرب  پس از نوزایی و مدرنیته، تن  زن است؛ بدنی زاینده و زیبا و این‌زمینی؛ سمبل رهاشدن آدم از آسمان؛ گردش سنت به نفع گسستن  زنجیرهای جنسی و جنستی؛ جستن از هر قید. 
  • زن، راز  بقا ست بر خاک؛ شکفتن و زیستن. 
  • آی «آدم»، این «زن»، همان «حوا»ی فریبنده‌ی اغفال‌گر  ابراهیمی‌ها نیست.آی انسان، «زن» فقط «مادر» نیست، اگر «مرد» باشی.
  • آخ! گفتم «مادر»! … باقی بماند برای بعد، ولی، از مربیان که بگذریم، از«اولیا» اگر بگوییم، «ولی» اما «زن» نیست! ولی  ابدی و ازلی فرزند، همان مردی است که شد «حضرت آیت الله» و «مجتهد عظما» و «عالم  عالی‌قدر» و«ولی فقیه» که «ولایت ‌مطلقه» یافت بر مرد و زن. 

حالا نوبت شماست؛ تخیل کن شما اگر جای من بودی، اگر جای بازمانده های من بودی، چه می‌کردی؟ چه توقعی از دیگران داشتی؟ می‌توانی آزادی و آبادی را تصور کنی؟ 

تاریخ

برچسب‌ها

دوره‌های آموزشی ...