Search

English

ماه‌منیر؛ مادر کیان

ماه‌منیر (زینب) مولایی راد، دبیر هنر در شهرستان ایذه، همسر میثم پیرفلک  و مادر کیان و رادین  نماد دادخواهی و ایستادگی است.

در شامگاه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۱ و در جریان حمله نیروهای سرکوب به بازار ایذه، خودرو خانوتده پیرفلک  توسط ماموران حکومتی به گلوله بسته می‌شود. میثم به‌شدت مجروح و کیان چشمان کنجکاوش را برای همیشه به این دنیا می‌بندد.

میثم برای مداوا به بیمارستان منتقل می‌شود در حالی که آ‌‌ن‌قدر هشیار نیست تا بفهمد چه بر سر کیان آمده است.  ماه‌منیر اما پیکر کیان را تحویل نمی‌دهد. خبر بد زود می‌رسد:

 ماه‌منیر کیان را به خانه آورده است  همسایه‌ها کاسه‌کاسه یخ می‌برند که مادر بر پیکر بی‌جان فرزند یخ بریزد تا با دستان خودش به خاک بسپاردش. سفارش ساده‌اش به همگان یک جمله است

«به میثم نگوئید».

رسانه‌های حکومتی سریع دست به‌کار می‌شوند: «کار، کار داعش است.» اما ماه‌منیر در روز خاکسپاری همه آن‌ها را دروغگو خطاب می‌کند و می‌خواند:

اتل متل توتوله، آسدعلی چجوره؟

یه ریش داره تا سینه، سینه پر زکینه

 قلبش مثال سنگه، حرف‌هاش همه جفنگه

با انتشار حر‌ف‌های او در شبکه‌های اجتماعی، روایت‌های حکومتی کنار رفته و حتی کسر قابل توجهی از ملتزمان به نظام روایت ماه‌منیر را می‌پذیرند.

اسباب فشار مثل همیشه مهیا است. ماه‌منیر وادار به اعتراف اجباری می‌شود.

بالاپوش سرخ‌رنگ او نه تنها پرچم دادخواهی است بلکه به هر بینایی می‌فهماند که این حرف‌های اجباری را باور نکنند. او خطاب به کیان می‌نویسد:

 «عزیز دلم! امروز قاتلینت و قاتلین تمام فرزندان سرزمینم در صف خداپرستان ایستاده‌اند. خنده‌دار است، با خون وضو می‌گیرند. چه اعتماد به نفسی دارند. یعنی فکر می‌کنند خدا نمازشان را قبول دارد؟ مبادا پیش خدا شفاعتشان را کنی که اینان به روزش خدا را هم انکار می‌کنند. من نه از آنانم که پیروانش خون فرزندم را مکیده‌اند. همسر کاری و ورزشکارم را زمین‌گیر کرده‌اند. هنوز هستیم و سوهان روح ستمگران».

پس از چندی از ورود ماه‌منیر به محل کارش ممانعت می‌شود. رژیم طاقت زالی دیگر از دامان این سیمرغ را ندارد.

«پسرمو ازم گرفتن، کارمو ازم گرفتن، شوهرم معلول و خانه نشین‌کردن. بس نبود یه زندگی رو نابود کردید حالا کارمم ازم گرفتید خانه نشین شدم.»

اما داغ مادر پایانی ندارد. مگر گوهر عشقی نشست که ماه‌منیر بنشیند؟

حرف‌های ناتمام او با کیان به دردهای تازه تبدیل می‌شوند هر روز:

«به نام خدای رنگین کم!ان

پسرکم شب عید است و داریم نزدیک می‌شیم به تحویل سال. پدر زانو بریده، رادین پژمرده و مادر … اما پسرم هرجور شده لحظه تحویل سال کنارت هستم مثل اون سال‌های خوشمان. عزیزکم، مامان قویه، مثل همه مامانا، امسالم با هم سالو تحویل می‌کنیم، باهمه‌ مردم ایران عزیز، نوروز رو در کنار عزیزان پرپر‌شده ‌می‌نشینیم».

«به نام خدای رنگین کمان» ورد زبان‌ها می‌شود. کودکی را می‌بینی با چشمانی درشت و کنجکاو که قایق چوبی کوچکی ساخته برای جشنواره‌ای علمی. مادری که رنگ‌ها و رنگین کمان را به کودک آموخته است حالا بر سنگ مزارش می‌نویسد:

به نام خدای رنگین کمان

صبر بسیار بباید پدر پیرفلک  را       تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

ماه‌منیر و میثم در برابر سناریوی حکومتی که اتهام قتل کیان را متوجه شخصی به نام «مجاهد کورکور» می‌کند، ساکت نمی‌نشینند و به حکم اعدام او اعتراض می‌کنند و کماکان نیروی انتظامی و علی خامنه‌ای را مقصر می‌دانند.

 مجاهد کورکور پس از اعترافات اجباری تحت بازداشت قرار می‌گیرد و آخرین گزارش‌ها حاکی از حال نامساعد او در زندان و ضرب‌وشتم وی توسط ماموران است.

ماه‌منیر در صفحه اینستاگرام خود در این باره می‌نویسد:

 «چرا می‌خواهید طایفه‌ها را به جان هم بیاندازید؟ مجاهد، حسین، محمود، بهمن. چند نفر می‌خواهید معرفی کنید؟ یک اشاره هم به اصل کاری‌ها بکنید. جای دوری نمی‌رود.»

شیوه مبارزه و دادخواهی آن‌ها زنده‌نگه داشتن روح کیان است. شاید به همین دلیل باشد که کیان به سوال «چه کسی از نظر شما خوشبخت است؟» پاسخ داده بود که «من و ایلان ماسک».

در حالی که تنها یک هفته به تولد کیان باقی مانده بود، ماه‌منیر در پستی اینستاگرامی خبر داد که نیروهای امنیتی به منزل یکی از دوستان خانوادگی آن‌ها حمله کرده و وسایلی که برای تولد جهانی کیان درست کرده بودند را با خود برده‌‌اند. او نوشت «مزدورای بدبخت شما از تولد بچه ۱۰ساله هم می‌ترسید؟»

روز تولد کیان رسید و به سفارش ماه‌منیر به یک فستیوال جهانی بدل شد. بسیاری از ایرانیان روز ۱۰ ژوئن ۲۰۲۳ در شهرها و کشورهای مختلف جهان به یاد کیان دور هم جمع شدند و تولد او را جشن گرفتند.

در آن روز ماه‌منیر در صفحه اینستاگرامش خطاب به کیان نوشت:

«به نام خدای رنگین کمان، کیان جانم، تولد داریم، تولدی جهانی. تولد تو، اما تو نیستی. این بدترین دردی است که یک مادر می‌تواند تجربه کند؛ دردی که تا پایان عمر هر لحظه قلبم رو می‌سوزاند. زادروزت خجسته باد عزیزم».

روز تولد کیان پیرفلک نیروهای امنیتی مسیرهای منتهی به روستای پرچستان، محل دفن کیان را مسدود کردند.

 عصر همان روز پویا، پسر عموی ماه‌منیر، بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شد و رسانه‌های حکومتیِ ایران با ارائه روایت رسمی از دلیل بروز تیراندازی مدعی شدند که ابتدا به نیروهای انتظامی با خودرو به شکل «عمدی» حمله شده است و آن‌ها در واکنش، به مهاجم تیراندازی کردند.

 پس از سالگرد تولد کیان پیرفلک هیچ خبری از ماه‌منیر در دست نیست و به نظر می‌رسد او و خانواده‌اش از دسترسی به وسایل ارتباطی محروم‌اند.

پویا مولایی‌راد، پسر عموی ماه‌منیر، در ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ در روستای پرچستان و در مراسم دهمین سالگرد تولد کیان پیرفلک توسط ماموران امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.

ماه‌منیر فقط یک روز پس از کشته‌شدن پسر عمویش، پویا، یک پست با تصویر او در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و نوشت:

 «جاویدنام پویا مولایی‌راد، متولد ۴ مرداد ۱۳۸۱».

 پس از آن صفحه اینستاگرام او با بیش از ۵۰۱ هزار دنبال‌کننده از دسترس خارج شد. از آن زمان تنها خبر منتشر شده از ماه‌منیر تصویر چند ثاتیه ای از اوست که در مراسم سالگرد کیان بر سر مزار نشسته است.

ماه‌منیر در مصاحبه‌اش با «ایران‌وایر» می‌گوید که هرشب برای کیان قصه می‌خواند. قصه آخر اما نا تمام ماند. ماه‌منیر نتوانست قصه «ضحاک ماردوش» را برای کیان تمام کند.

ماه‌منیر! قصه ضحاک تمام شده است. کیان در قلب میلیون‌ها انسان زنده است و خدای رنگین کمان به ایران دوباره لبخند خواهد زد.

تاریخ

برچسب‌ها

ویدئوهای بیشتر ...