«رنگ همبستگی ما به علت خون ریختهشده فرزندانمان قویتر از تیغ سرکوب و تهدید آنان است. … این جماعت از مزار پویاها هم هراسانند. میترسند. از شماها میترسند. از طنیناندازشدن صدای دادخواهی عشقیها، اسماعیلیونها، خدایاریها. از همه ما، از من، از شما، از ما میترسند.
آنها از رساترشدن پیام دادخواهی ما میترسند. از همرنگی ما در همبستگی برای دادخواهی خون عزیزانمان میترسند. با بیحرمتی به مزار فرزندانمان که کشتند. با تهدید و سرکوب بهترین فرزندانمان که جز زندگی و شکوه ایران چیزی نمیخواهند. آنها با سیاست دروغ به جای شفافیت، وحشت به جای بردباری، سرکوب به جای دادخواهی، میخواهند حکومت کنند.»
این بخشی از پیام ویدیویی منوچهر بختیاری – پدر پویا، از کشتهشدگان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ – است. پدری که با فریادهای دادخواهیاش به یکی از معترضان پیشرو مخالف نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است. او طی این پیام از تخریب آرامگاه پسرش توسط نیروهای حکومتی خبر داد و گفت: «پیام دادخواهی ما حاکمیت را ترسانده، آنها نگران هستند، باید هم باشند. ترسشان را دیروز با بیحرمتی به پویا تایید کردند.»
منوچهر بختیاری از آبان ۱۳۹۸، درست ساعاتی پس از کشتهشدن پویا به دست ماموران حکومتی، با استفاده از رسانه شبکههای اجتماعی به دادخواهی خون فرزندش و مبارزه علیه ظلم و فساد جمهوری اسلامی به پا خاست و هرگز تن به سکوت نداد. حتی چندین روز بازداشت خانوادگی و تهدیدات همیشگی امنیتیها لحظهای از پیشروی این پدر داغدار در این راه نکاسته است.
وی در نهم اردیبهشت ۱۳۹۹ پویشی با عنوان کمپین دادخواهی به راه انداخت و طی آن تمامی خانوادههایی را که عزیزانشان در سالیان حیات جمهوری اسلامی به دست این حکومت کشته شدهاند، دعوت به همراهی، دادخواهی و عدالتخواهی کرد. این اقدام موجب ایجاد پیوند میان خانواده این کشتهشدگان شد؛ از بازماندگان کشتهشدگان دهه ۶۰ گرفته تا خانوادههای قربانیان اعتراضات سال ۸۸، کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی و جانباختگان آبان ۹۸، همگی در قالب این کمپین اعلام دادخواهی کرده و به هم پیوستند.
منوچهر بختیاری در نیمه اول خرداد ۹۹ نیز در صفحه اینستاگرامش تصویر خود را در حالی منتشر کرد که پرچم ایران را با نشان شیر و خورشید به دست گرفته بود و بر ایرانیبودن این نشان تاکید کرد. او در توضیح این تصویر نوشت: «داشتن ریشه و هویت، انسان را در توفانهای روزگار استوار نگه میدارد. بیریشه نباشید. ایرانی باشید. ایرانی بیاندیشید. پرچم شیر و خورشید نشان تلفیقی از سنن کهن ایران است آن را افراشته کنید که نماد ملی و میهنی است. هموطنان عزيز! دست در دست هم دهيم تا به جاي پرچم فلسطين و سوريه و لبنان، پرچم ملی خويش را بر فراز ميهن پاکمان به اهتزاز در آوريم.»
علیرضا غلامپور پس از نصب پرچم شیروخورشید نشان و تصویر رضاشاه بر در خانهاش بازداشت شد
پس از این اقدام علیرضا غلامپور، شهروند ساکن مشهد، پرچم شیر و خورشید نشان ایران و عکس رضاشاه را بر در خانهاش آویزان کرد و بلافاصله توسط نیروهای امنیتی حکومت بازداشت شد.
کمی بعد فاطمه سپهری، از امضاکنندگان بیانیه استعفای علی خامنهای و گذار از رژیم جمهوری اسلامی به حکومت سکولار-دموکرات، نیز با انتشار پیامی ویدئویی، در پاسخ به فراخوان منوچهر بختیاری به کمپین دادخواهی پیوست. او در این پیام همچون پدر پویا پرچم ایران را با نماد شیر و خورشید در کنار تصویر خود منتشر کرد و در بخشی از صحبتهایش گفت: «پرچم شیر و خورشید را تنها نماد یکپارچگی ایران میدانم. نزدیک به چهار دهه حاکمان جمهوری اسلامی تلاش کردند تا ایدئولوژی بهظاهراسلامی خود را جایگزین فرهنگ و ادب و رسوم ایرانی کنند، و با هر نمادی که نشاندهنده ایران بود به مخالفت برخاستند و در حذف آن کوشیدند. اما نه تنها در این زمینه دستاوردی نداشتد، بلکه باعث فاصلهگرفتن و یا تنفر بسیاری از مردم ایران از ایدئولوژی رژیم شدند.»
پدر پویا در مصاحبه دیگری نیز از مردم خواست پرچم شیر و خورشید نشان را، که نماد ملی و میهنی ماست، به هر طریقی که میتوانند به اهتزاز دربیاورند و آنگونه که دلشان میخواهد از نماد ملی خود دفاع کنند و به تمام دنیا بفهمانند که ایرانی نماد ملی خود را فراموش نکرده است.
او به گفته خود هر روز فیلم پیکر کشتهشده پویا را میبیند تا انرژی بگیرد. تا راه پویا را ادامه دهد. تا فریاد پویا باشد.
منوچهر بختیاری مبارزی ست که از میان مردم به پا خاسته است. اساسا ویژگی او و دیگرانی چون او، همین برآمدن از دل جامعه است. مبارزانی که با پوست و گوشت و استخوان خود تلخیهایی که بر مردم میرود را احساس کردهاند و تلاش میکنند چراغ اعتراض یک ملت را روشن نگاه دارند. خواستهشان هم یک چیز است: برچیدهشدن بساط ظلم.
منوچهر بختیاری را میتوان با «لخ والسا» – از رهبران مردمی اعتراضات لهستان در دهه ۸۰ میلادی – مقایسه کرد؛ برقکار شاغل در کارخانه کشتیسازی لنین در شهر بندری گدانسک که در پی فعالیت صنفی برای ایفای حقوق کارگران کارخانه، به رهبر اعتراضات تبدیل شد و در اوت ۱۹۸۰ از دیوار کشتیسازی بالا رفت و ۱۷هزار کارگر این کارخانه را به اعتصاب فراخواند. در پی این اعتصاب جنبش «همبستگی» به ریاست والسا پا گرفت و دولت مجبور شد حقوق کارگران را به رسمیت بشناسد.
اکنون منوچهر بختیاری با دادخواهی خونهای ریختهشده میخواهد صدای پویا و افزون بر او، صدای گوهر عشقی باشد، صدای حامد اسماعیلیون، صدای ندا آقا سلطان و دختر آبی، صدای مصطفی کریمبیگی و مادران خاوران و صدایی باشد در اعتراض به سالها ستمگری حکومت جمهوری اسلامی. او همگان را فرا خوانده است تا حول محور یک چیز یعنی وطن یعنی ایران، گرد هم آیند و ساختار فاسد حاکم را برچینند. درست همان چیزی که پویا مردم را به آن فراخواند و گفت: «مردم! یک بار برای همیشه این رژیم تبهکار و فاسد را که مردم کشور عزیز ایران را بدبخت کرده از بین ببریم!»