«اجرای شریعت» یا «پیاده کردن اسلام» شالودهی اصلی ایدهی حکومت اسلامی است. وقتی دولت موظف میشود شریعت را اجرا کند، تفاوت و تنوع عقاید فقیهان را به سود عقیده و فتاوای یک فقیه نادیده میگیرد. وقتی شریعت به قانون کشور بدل میشود، بحث فقهی یا غیرفقهی درباره اعتبار آن قانون ممنوع و ناممکن میشود. نظام حقوقی کشور مقدس میگردد و پرسوجو کردن و تردید درباره آن میتواند مجازات اعدام در پی بیاورد.
شریعت فراورده نهاد روحانیت است ولی در دولت اسلامی، ابزار اصلی دستگاه حکومت برای سرکوب مردم و محروم کردن آنها از حقوق دموکراتیک و آزادیهای اساسی است. چگونه شریعت به ستون نگهدارندهی حکومت اسلامی و اسلامیسازی جامعه بدل شد؟