Search

English

جلسه ۱: محیط ایرانی و مبانی کنشگری

در این دوره که با همکاری مرکز بین‌المللی مبارزه بدون خشونت (ICNC) برای شما عزیزان تدارک دیدیم، به بررسی مبانی کنشگری در ایران و نحوه پیوستن مردم به جنبش‌های اعتراضی می‌پردازیم.

به طور دقیق‌تر در جلسه نخست، نگاهی می‌اندازیم به نقش‌های مختلف مردم در مبارزه و چگونگی تکمیلی‌بودن این نقش‌ها. بعد به دلیل پیوستن مردم به جنبش‌ها، به انتظارات و به طور کلی، چگونگی گسترش مبارزات در طول زمان می‌پردازیم.

در جلسه دوم، استراتژی جنبش را بررسی می‌کنیم و چند ابزار برنامه‌ریزی استراتژیک را معرفی می‌کنیم. در جلسه سوم هم، مباحث جلسه دوم را گسترش می‌دیم و به این می‌پردازیم که چگونه استراتژی می‌تونه ما را از مقابله با بی‌عدالتی فعلی، به ساختن آینده‌ای بهتر سوق بده.

در جلسه چهارم، کنشگری را به‌ویژه از نظر خطرات و سرکوب بررسی می‌کنیم. در جلسه پنجم هم روی تاکتیک‌ها و توسعه‌ی برنامه‌های عملی تمرکز می‌کنیم.

در جلسه ششم و جلسه پایانی دوره، به فضای دیجیتال می‌رویم که مبارزه، اخیرا در آنجا هم رخ می‌دهد.

 عناوین جلسات برای نمایش در ویدیو

جلسه نخست: محیط ایرانی و مبانی کنشگری

جلسه دوم: تدوین یک استراتژی

جلسه سوم: تجسم آینده دموکراتیک و چگونگی رسیدن به آن

جلسه چهارم: مدیریت ریسک، سرکوب و دستگیری

جلسه پنجم: انتخاب و توسعه تاکتیک‌ها و استفاده از آموزش فراگیر

جلسه ششم: پیمایش در فضای دیجیتال

جلسه نخست؛ محیط ایرانی و مبانی کنشگری

در این جلسه نگاهی کلی می‌اندازیم به تاریخ اعتراضات در ایران و مبانی کنشگری را بررسی می‌کنیم.

در سال ۱۴۰۱ در ایران، شاهد موج دیگری از اعتراضات بودیم. این اولین بار نیست که چنین اعتراضاتی در دوران جمهوری اسلامی اتفاق می‌افتد و تا زمانی که این رژیم برقرار است، آخرین بار هم نخواهد بود. اما نقطه مشترک این اعتراضات مختلف در این سال‌ها چیست؟ و چه چیزی آن‌ها را متفاوت می‌کند؟ علاوه بر این، چگونه می‌شود آن‌ها را با اعتراضات در کشورهای دیگر مقایسه کرد؟

از سال ۱۳۵۷، ایرانی‌ها بارها علیه رژیم قیام کردن و هر سال به تعداد این اعتراض‌ها و خیزش‌ها افزوده می‌شه؛

در سال ۱۳۷۸، اعتراضات دانشجویی با توقیف روزنامه «سلام» توسط دادگاه ویژه روحانیت آغاز شد. این گسترده‌ترین تظاهرات ضد رژیم از زمان استقرار این حکومت، یعنی ۲۰سال قبل از آن، بود. سید محمد خاتمی به عنوان یک اصلاح‌طلب در قدرت بود.

ده سال بعد در سال ۱۳۸۸، «جنبش سبز» در اعتراض به انتخاب دوباره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت، به پا خاست. اعتراضات در این زمان حتی از اعتراضات دانشجویی سال ۱۳۷۸ هم فراتر رفت. میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از کاندیداهای ریاست جمهوری آن دوره، از طیف به اصطلاح اصلاح‌طلب بودند که در آن جنبش حضور داشتند.

در جریان اعتراضات به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، ندا آقاسلطان، دانشجوی فلسفه، به نماد جنبش تبدیل شد. او در تظاهرات تهران، توسط یک شبه‌نظامی به ضرب گلوله کشته شد. این حادثه در ویدئویی به تصویر کشیده شد که به طور گسترده پخش شد و خشم و همبستگی معترضان را برانگیخت. 

نامزدهای ریاست جمهوری خواستار برگزاری مراسم بزرگداشت برای او شدند که آن هم منجر به اعتراضات و درگیری‌های بیش‌تر شد. هزاران نفر در مراسم ندا آقا سلطان در تهران جمع شدند. مرگ ندا و ویدیوی لحظات پایانی زندگی او، تأثیری ماندگار بر جنبش اعتراضی ایران گذاشت. او نماد مبارزه برای دموکراسی و علیه ظلم شد.

در اواسط پاییز ۱۳۹۳، ستار بهشتی، وبلاگ‌نویس ایرانی، پس از انتشار مقاله‌ای در انتقاد از علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی دستگیر شد. او در نامه‌ای رسمی از زندان خبر داده بود که شکنجه شده است و اگر اتفاقی برایش بیفتد، مسئولیت آن به گردن پلیس است. ستار سه روز بعد، جان باخت. وقتی جسد او را به خانواده‌اش تحویل دادند، آثار شکنجه بر بدنش دیده می‌شد. او هم نمادی برای جنبش علیه ظلم رژیم شد.

دی ماه ۱۳۹۶، اعتراضات سراسری کاملا مردمی و بی‌سابقه‌ای ابتدا علیه وضعیت فاجعه‌بار اقتصادی شکل گرفت که به‌سرعت به اعتراضاتی علیه تمام حکومت تبدیل شد. این اعتراضات در حدود ۱۶۰ شهر ایران شکل گرفت.

در مرداد ماه ۱۳۹۷ نیز اعتراضات سراسری دیگری شکل گرفت که البته به‌شدت اعتراضات سراسری قبلی نبود.

سال ۱۳۹۸، پس از بالارفتن قیمت سوخت در آبان ماه اعتراضات سراسری و مردمی دیگری اتفاق افتاد که باز هم به‌سرعت به اعتراضاتی سیاسی علیه ساختار حکومت تبدیل شد. 

شدت این اعتراضات بی‌سابقه بود و پاسخ حکومت به آن، سرکوبی وحشیانه‌ بود. به گزارش خبرگزاری رویترز به نقل از چند مقام جمهوری اسلامی، دست‌کم ۱۵۰۰ شهروند، طی چند روز اعتراضات توسط حکومت کشته شدند. گروه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری هم اسامی بیش از ۳۰۰ شهروندی که به دست نیروهای حکومت کشته شدند را ثبت کردند. از این اعتراضات سراسری، به «آبان خونین» یاد می‌شود.

اعتراضات دی ۹۶، مرداد ۹۷ و آبان ۹۸، کاملا خودجوش و مردمی بود و هیچ یک از گروه‌ها و نیروهای حتی به‌اصطلاح اصلاح‌طلب هم در آن نقشی نداشتند. همچنین این اعتراضات در حالی رخ داد که حسن روحانی، که خودش را اعتدال‌گرا معرفی می‌کرد و نزدیک به نیروهای اصلاح‌طلب بود، رئیس جمهوری اسلامی بود و خودش و وزرایش مواضع تندی علیه شهروندان معترض گرفتند.

در شهریور ۱۳۹۹، نوید افکاری، کشتی‌گیری که در جریان اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ بازداشت و به محاربه و قتل متهم شده بود، اعدام شد. 

جمهوری اسلامی مدعی شده بود که نوید و برادرانش، علاوه بر شرکت در اعتراضات، یک کارمند حراست اداره آبفا شیراز را به قتل رسوندند.

نوید در طول دادگاه بر بی‌گناهی خود تاکید کرده و گفته بود که اعترافات اولیه او، تحت شکنجه گرفته شده بود. او به دو دوبار اعدام محکوم شد. اما علی‌رغم اعتراضات جهانی به صدور این حکم، به‌سرعت اعدام شد و به یکی از نمادهای جنبش آزادی‌خواهی ایرانیان تبدیل شد.

اما پس از اعتراضات جسته و گریخته از آبان ۹۸ به بعد، در شهریور ۱۴۰۱ در پی کشته‌شدن مهسا (ژینا) امینی ۲۲ساله در بازداشت نیروهای گشت ارشاد نیروی انتظامی، موج جدیدی از اعتراضات به راه افتاد.

این بار اعتراضات متنوع‌تر و مردمی‌تر و گسترده‌تر از گذشته، پیش رفت. در این موج شکل‌گرفته، خواست برجسته‌‌ شهروندان، رسیدن به حقوق اولیه خود بود. این خیزش بی‌سابقه، به جنبش مهسا یا جنبش «زن، زندگی، آزادی» که شعار محوری آن بود، معروف شد.

به لحاظ تاریخی، این گرایش به سمت مشارکت غیرمتمرکز و گسترده‌تر، نشانه خوبی است؛ چیزی که مشخصه‌ی بسیاری از جنبش‌های شکل‌گرفته در اروپای شرقی و خاورمیانه بوده است؛ اعتراضاتی که محور آن بن‌بست بین احزاب حاکم و مخالفان او نبود، بلکه بن‌بستی بود بین حکومت و مردم.

گسترده‌کردن اعتراضات بزرگ دشوارتر است. به همان میزان، حفظ آن‌ها هم امر دشواری است. تدوین نارضایتی‌ها و خواسته‌ها آسان‌تر از حرکت به سمت تدوین سیاست و ایجاد چشم‌اندازی جایگزین برای آینده ست. با این حال، این مراحل، برای تبدیل یک اعتراض به جنبش، مهم هستند و ایجاد یک جنبش می‌تواند جامعه را برای برقراری «حقوق»، «آزادی» و «عدالت» متحول کند.

در طول ۴۵ سال گذشته، فضای بین‌المللی تغییر کرده است. این اعتراضات در دنیای متفاوتی اتفاق می‌افتد که در آن چین و روسیه بیش از حد بلندپروازی کرده‌اند و اکنون احساس می‌کنند که برای عقب‌کشیدن، به آن‌ها فشار وارد می‌شود. پایه‌های نظم بین‌المللی مبتنی بر حقوق، دیگر آنقدر شکننده نیست، و می‌شود به آن امیدوار بود.

جنبش سراسری ۱۴۰۱ در ایران، با داشتن پیامی صریح و موجز که در شعار «زن، زندگی، آزادی» خلاصه شده است، بسیار تاثیرگذار بود. مردم در انتشار پیام خود، موثر بودند تا جایی که توانستند نظرات جهانی را به این جنبش جلب کنند. حقوق زنان، بستری است که مردم برای بسیج جامعه و نیروی محرکه برای جنبش، از آن استفاده می‌کنند. پیام «زن، زندگی،آزادی»  توانست در سراسر خطوط قومی و مذهبی گسترده شود. تقسیمات قدیمی بی‌ربط هستند. و حالا دیگر جامعه بر جنبش، احساس مالکیت می‌کند.

جنبش انقلابی ۱۴۰۱، نسبت به رویدادهای پیشین، توانست از فناوری برای کارایی بیش‌تر استفاده کند. بخشی از این موضوع، به این دلیل است که جوانان بیش‌تری درگیر این جنبش هستند و آن‌ها دانش فنی بیش‌تری دارند.

 در این مسیر، ما بیش‌تر جوانان ۱۶تا ۲۰ساله را می‌بینیم؛ آن‌ها رهبران این جنبش هستند، نه فقط پیروان آن. استفاده‌ آن‌ها از اینترنت باعث شده است که جنبش گسترده‌تر شده و بهتر درک شود. همزمان با اعتراضات خیابانی، این جنبش در دنیای دیجیتال هم گسترش پیدا کرد.

جامعه مدنی، روی نتایج سرمایه‌گذاری می‌کند. جنبش‌های ایرانی پیش از این، هرگز از خارج از ایران این همه همدلی به خود ندیده بودند. بیش‌تر مردم در سراسر جهان می‌خواهند شاهد موفقیت این جنبش باشند. دیاسپورای ایرانی (Diaspora) در جاهایی مثل کانادا، فرانسه، سوئد، انگلستان و ایالات متحده، اقدامات بسیاری را برای همبستگی هدایت کرده است. این یک رویکرد بسیار مدرن برای سازماندهی است.

در این جنبش انقلابی، استفاده از  تاکتیک‌ها در کاهش خطرات، موثرتر بودند. اینکه هیچ مکان مرکزی و واحدی وجود ندارد که مردم در آن تظاهرات کنند، سرکوب را برای حکومت، دشوارتر می‌کند. 

معترضان از یک رویکرد پراکنده استفاده می‌کنند که باعث مقاومت بیش‌تر جنبش در برابر سرکوب می‌شود. رژیم در هشت ماه اول اعتراضات، جان دست‌کم ۵۰۰ شهروند را گرفته است. در گذشته، با این سطح از بسیج، ممکن بود تعداد کشته‌ها طی این مدت بسیار بالاتر باشد.

از آنجا که تعداد زیادی از شهروندان عادی در این جنبش مشارکت داشتند، افراد بیش‌تری از این حضور گسترده شهروندان، برای اینکه خودشان هم مشارکت کنند، الهام می‌گیرند یا حتی حس می‌کنند که دیگر آن‌ها هم باید مشارکت کنند- حتی بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای در فعالیت، مردم در حال مشارکت هستند، حتی بدون اینکه خودشان را «سیاسی» معرفی کنند. 

حرکت بزرگ است. تهران بزرگ است و ۱۳میلیون نفر جمعیت دارد. رژیم کوچک است و آسیب‌پذیر. ایرانیان بیش از هر زمان دیگری در موقعیتی قرار دارند که طی یک اعتراضات گسترده، جامعه‌ خودشان را تغییر بدهند.

۴ نقش شرکت‌کنندگان در جنبش

در این بخش نگاهی می‌اندازیم به افرادی که جنبش را ایجاد می‌کنند. اینکه این افراد چه کسانی هستند و چه نقشی دارند؟ 

همه ما همواره افرادی را دیده‌ایم که برمی‌خیزند و بی‌عدالتی را افشا می‌کنند. اینها شورشی هستند. بیل مویر، پژوهشگر جنبش‌های اجتماعی، استدلال می‌کند که این تنها یکی از چهار نقش جنبش است، بلکه قابل مشاهده‌ترین آن‌ها ست.

شورشیان، سیستم‌ها و هنجارهای موجود را از طریق ابزارهای غیرمتعارفی مثل «نافرمانی مدنی»، «اعتراضات»، و «اقدام مستقیم»، به چالش می‌کشند. آن‌ها به دنبال برهم‌زدن وضعیت موجود و جلب توجه‌ها به هدف خودشان هستند.

اما همه افراد در یک جنبش، شورشی نیستند. نقش قابل توجه در یک جنبش، نقش یک شهروند است؛ افرادی که این نقش را بازی می‌کنند، به جنبش مشروعیت می‌بخشند. شهروندان ممکن است فعالانه در کنش‌های سیاسی شرکت نکنند، اما از طریق اعمال و تصمیمات روزمره‌ خود از تغییرات اجتماعی حمایت کنند. آن‌ها از مسائل اجتماعی آگاهند و به دنبال زندگی در راستای ارزش‌های خود هستند.

هم شورشی و هم شهروند، نقش‌های عمومی مهمی هستند. اما جنبش‌ها رشد می‌کنند؛ برای اینکه افراد مختلف را گرد هم می‌آورند و به آن‌ها کمک می‌کنند که جای خودشان را در جنبش پیدا کنند تا بتوانند به کار اصلی بپردازد. 

این نقش سازماندهی را «عوامل تغییر» ایفا می‌کنند. آن‌ها برای تغییر ارزش‌ها و مفروضات اساسی جامعه، اغلب از طریق آموزش، سازماندهی جامعه و تغییرات فرهنگی تلاش می‌کنند. هدف آن‌ها تغییر نگرش‌ها و باورهای عمومی است و پایه و اساس تغییرات اجتماعی درازمدت را پی‌ریزی می‌کنند.

در نهایت، نقش مهم دیگر جنبش، نقش یک اصلاح‌طلب است؛ البته اصلاح‌طلبی به معنای واقعی و برای رسیدن به تغییرات مشخص، نه صرفا برای بزک‌کردن یک حکومت تمامیت‌خواه. کسی که عهده‌دار این نقش است، کسی است که نقش پل ارتباطی بین جنبش و نهادهای طرف مقابل را ایفا می‌کند. آن‌ها وارد مذاکره می‌شوند و در نهایت هدف جنبش را به پیشنهادهای سیاسی ملموس تبدیل می‌کنند.

همانطور که می‌بینید، این سه نقش دیگر هم به اندازه نقش شورشیان مهم هستند، اگرچه شورشیان در ابتدای جنبش، بیش‌تر مشهودند؛ یعنی زمانی که نارضایتی‌ها بیان می‌شود، مطالبات فرموله می‌شوند و مردم حول ایده‌ها جمع می‌شوند.

تنظیم مطالبه‌ها و شکایت‌ها

مشکلات به طور خودکار منجر به ظهور جنبش نمی‌شوند. مردم ممکن است از بی‌عدالتی‌های شدید، رنج ببرند و همچنان احساس کنند که هیچ کاری نمی‌توانند در مورد آن‌ها انجام بدهند و غیرفعال بمانند. به همین دلیل است که یکی از اولین مراحل شکل‌گیری جنبش، تنظیم شکایات است.

اینجاست که مشکلات اجتماعی، اقتصادی و غیره به عنوان مشکلات سیاسی فرمول‌بندی می‌شوند؛ فقر به عنوان یک وضعیت طبیعی تلقی نمی‌شود، بلکه نتیجه‌ بی‌عدالتی اقتصادی است. همانطور که جنگل‌زدایی یک فرایند مداوم نیست، بلکه نتیجه قطع درختان توسط مردم برای کسب سود است. در ایران در سال ۱۴۰۱، این حجاب اجباری بود که نه به عنوان بخشی از بافت و فرهنگ اجتماعی – یا بنیان انقلاب –  بلکه توسط حکومت مذهبی، به عنوان یک امر تحمیلی تلقی می‌شد. وقتی مهسا امینی کشته شد، مردم نه تنها در تهران، بلکه در سراسر کشور با ریختن به خیابان‌ها به این واقعه، واکنش نشان دادند.

این حرکت کاملا شناخته‌شده و به‌خوبی مستند است؛ گلایه‌ها منجر به اعتراض می‌شوند و در خلال این اعتراضات، مطالبات صورت می‌گیرند. اما آنچه بعد اتفاق می‌افتد، همیشه یکسان نیست. 

در برخی موارد، اعتراضات خاموش می‌شوند. رژیم معمولاً در آن موارد، واکنشی نشان نمی‌دهد و منتظر می‌ماند تا مردم از آن جنبش عبور کنند، اما در ایران اینطور نبود. اگر اعتراضات به خودی خود، خاموش نشوند، از سرکوب استفاده می‌شود. سرکوب در مقیاس وسیع برای ترساندن مردم از خیابان است. و سرکوب هدفمند، با هدف سرکوب افرادی که به عنوان رهبران جنبش شناخته می‌شوند یا افرادی که باید به عنوان درسی برای بقیه، مجازات شوند. ما در جلسه چهارم سرکوب را با دقت بیش‌تری بررسی خواهیم کرد، اما الان توجه به این نکته مهم است که به دلیل سرکوب یا عوامل دیگر یا صرفاً با گذشت زمان، اعتراضات تمایل به خاموش‌شدن دارند. حداقل، این همان چیزی است که رژیم به آن امید دارد.

اما در مواردی، اعتراضات به تحرکات تبدیل می‌شوند و بسیج مردمی ادامه پیدا می‌کند و نظام را در حالت دفاعی نگه می‌دارد و فشار را به مرور زمان افزایش می‌دهد، سرکوب را پس می‌زند و به هدف نهایی می‌رسد.

جذب شرکت‌کنندگان برای رشد جنبش

برای اینکه این اتفاق بیفتد، جنبش‌ها باید از مشارکت فعال و پایدار شهروندان، یک موتور محرک بسازند و مشارکت آن‌ها در طول زمان را توسعه دهند. جنبش‌ها با استفاده از تکنیک‌های مختلف، به این مهم دست یافته‌اند، اما جنبش آتپور (Otpor) در صربستان به‌صراحت بیان کرد که نقش اقدام خیابانی این بود که افراد بیش‌تری را جذب کند که بعد از آن برای سازمان‌دهى اقدامات مشابه و ادامه‌ چرخه‌ جذب و آموزش، تعلیم ببینند.

این به عنوان مدل ART شناخته می‌شود که مخفف Act-Recruit-Train یا کنش-جذب-آموزش است. به جای جذب افراد برای انجام اقدامات، این مدل با اقدامی شروع می‌شود که برای جذب افراد بیش‌تر استفاده می‌شود. در زمان برنامه‌ریزی برای تظاهرات خیابانی این سوال پیش می‌آید که چطور از این تاکتیک برای افزایش تعداد افراد استفاده کنیم؟

اگر هدف این است، پس اقدامات خیابانی در جایی که مردم هستند، سازماندهی می‌شوند. مثلا به جای تظاهرات در مقابل بیت رهبر جمهوری اسلامی یا کاخ ریاست جمهوری، جاهایی که کسی جز رهبر و رئیس جمهور در آن زندگی نمی‌کند، تظاهرات باید در یک خیابان بازاری شلوغ یا محله‌ای شکل بگیرد که می‌خواهیم در آن تعداد خود افراد خودمان را افزایش دهیم.

مدل ART همچنین به این معنی است که باید حامیان جدیدی در جنبش جذب شوند. در طول اکشن خیابانی باید به تماشاگران نزدیک شد و با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. پیشنهاد عضویت و پیوستن باید واضح باشد.

در نهایت، مدل ART همچنین بر آموزش پس از پیوستن تاکید می‌کند؛ برای روان‌ترکردن حضور فعالان جدید جنبش و تسریع در پرورش آن‌ها.

این سه مرحله – اقدام، جذب، و آموزش – موتور رشد جنبش را ایجاد می‌کنند. Otpor این را به‌صراحت بیان کرده است، اما سایر جنبش‌ها کاری مشابه انجام داده‌اند و در نهایت در طول زمان رشد کردند تا غیرقابل توقف شوند.

زمانی که مسیر رشد جنبش شکل گرفت و مشارکت فعال شهروندان پایدار شد، پویایی مبارزه به این روش صورت می‌گیرد:

رژیم دوباره از سرکوب استفاده می‌کند تا جنبش را متوقف کند. اما، از آنجایی که اقدامات جنبش با هدف افزایش تعداد معترضان است، پاسخ آن به سرکوب نیز بسیج بیش‌تر است. اینجاست که سرکوب نتیجه معکوس می‌دهد زیرا جنبش از خشم برای افزایش حمایت استفاده می‌کند. این چیزیه که در جلسه چهارم دوره، بیش‌تر درباره آن صحبت خواهیم کرد.

به هر حال، از آنجایی که جنبش علی‌رغم سرکوب همچنان به رشد خود ادامه می‌دهد و به نظر می‌رسه که در مواجهه با سرکوب حتی قوی‌تر می‌شود، پویایی دیگری آشکارتر می‌شود؛ به این ترتیب که فرار از سوی طرفداران رژیم بیش‌تر می‌شود و فشار بیش‌تری را بر کسانی وارد می‌کند که هنوز به رژیم وفادار هستند. اما برای رسیدن به همه این‌ها ابتدا باید یک استراتژی تدوین کنیم. 

در پایان این را هم بگوییم که با توجه به تفاوت‌های حکومت‌ها، مدل‌های مبارزاتی هم دقیقا به یک شکل جواب نمی‌دهند و ممکن است نشود همه جا آن‌ها را دقیقا پیاده کرد، اما می‌توانند الهام‌بخش مدل‌ها و روش‌های جدیدی باشند.

خب عزیزان!

جلسه نخست دوره «کنشگری در ایران؛ پایه‌ها و روش‌ها» به پایان رسید. در این جلسه جنبش‌های مختلف اجتماعی در ایران را بررسی کردیم و اینکه جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ در کجای این جریان قرار می‌گیره.

دیدیم که، در مقایسه با جنبش‌های گذشته، «زن زندگی آزادی» جنبشی جوان‌تر است، از فناوری بهتر برای انتشار پیام استفاده می‌کند، متحدانی در جامعه مدنی و جامعه بین‌المللی دارد و در حال انتخاب‌های استراتژیک برای کاهش بیش‌تر خطر بود.

در جلسه بعدی، به چگونگی توسعه‌ یک استراتژی برنده خواهیم پرداخت. به نتایج تحقیقات درباره رویکردهای فراگیر، ابزارها و چگونگی استفاده از آن‌ها برای تبدیل یک چارچوب استراتژیک به عملیات، نگاه خواهیم کرد.

در این دوره که با همکاری مرکز بین‌المللی مبارزه بدون خشونت (ICNC) برای شما عزیزان تدارک دیدیم، به بررسی...
به جلسه دوم دوره آموزشی «کنشگری در ایران امروز؛ پایه‌ها و روش‌ها» خوش آمدید!‌ در این جلسه به چگونگی...
به جلسه سوم دوره آموزشی «کنشگری در ایران امروز؛ پایه‌ها و روش‌ها» خوش آمدید!‌ در این جلسه به چگونگی...
به جلسه چهارم دوره آموزشی «کنشگری در ایران امروز؛ پایه‌ها و روش‌ها» خوش آمدید!‌ در این جلسه اما روی...
به جلسه پنجم دوره آموزشی «کنشگری در ایران امروز؛ پایه‌ها و روش‌ها» خوش آمدید!‌ در این جلسه، چگونگی...
به جلسه ششم دوره آموزشی «کنشگری در ایران امروز؛ پایه‌ها و روش‌ها» خوش آمدید!‌ در این جلسه به این می‌پردازیم...

تاریخ

برچسب‌ها

دوره‌های آموزشی